Monday, January 19, 2009

روسیاهی به که ماند ؟

و (یهود) مکر کرد و خدا چاره ای اندیشید که خدا برترین چاره اندیشان است. آل عمران - 54 .

این نوشته ادامه دو پست پیش از این در مورد غزه و توضیحی است که صاحب نوشته ای بسیار محترم لطف کرده بودند و بر آن قرار داده بودند: متشکرم.

بله حق با شما است. شاید دزدان و دزد پیشگان با هم متحد نباشند اما در صحنه جرم مجبورند با هم یک دست بمانند. بهتر بود می گفتم " هم نوا" .
بقول شما در این جنایت 60-90 ساله با هم اتحادی استراتژیک داشته اند چون بقایشان در همین بوده است که چه بسا اگر از هم جدا بودند به وضع امروز و قلدری هایشان نمی رسیدند. و حالا که آرامشی نسبی برپا شده است صدای ترک خوردن همان اتحاد- بقول من- و همدستی در جنایت پیشگی - به قول شما- آمده است . دزدان همیشه در خلوت بر سر غنایم دعوایشان می شود ؛.. حتی اگر صاحب مال نفهمد. در مورد یکی از علل اینکه چرا این همه سال دربها همه بر پاشنه آنها چرخیده است توضیح داده بودید و این که علت همان مظلوم نمایی و اشک تمساح و ظلم سالهای دور است که همه احساس می کنند -زورکی هم که شده- به آنها بدهکارند. ما آنها راسلاطین زر و زور و تزویر می خوانیم . این علت تزویر آنها ، اما احتمالا برای زر و زور بودنشان علل دیگری وجود دارد.
یکی از دلایل شاید بتواند این باشد :
برای قرنهای متمادی و حتی پیش از تاسیس نخستین نظام جامع بانکداری این یهود بود که در تمام دنیا مسئولیت گردش مالی رابدست داشت. چون مسیحیان و بعدها مسلمانان زمانی به دلایلی به این کار روی نمی آوردند آنها بودند که با قوانینی که- بر خلاف تورات - برای خود خلق کردند و حتی ربا را جایز شمردند به تمام دنیا و منابع مالی دست گذاشتند وهرجا بوی پول آمد با شم خاصی که در طول قرنها بدست آورده بودند آنرا فهمیدند و سر مایه گذاری کردند حتی حالا هم بیشتر شرکتهای بزرگ و چند ملیتی دنیا حداقل یک یا چند ییهودی کمک کننده به اسراییل در میان گروه اصلی مالکان دارند . این دلیل زر آنها و می ماند زور : از قدیم الایام هر که پول داشت لا اقل قدرت داشت ؛ چقدر از این قدرت می توانست استفاده کند و قدرتش تا کجا به نفع او عمل می کرد دیگر باید به مثالهای تاریخ نگاه کرد و هرچند قدرت مثل شمشیر دو لبه می ماند، گاهی به روی خود صاحبش کشیده می شود. و البته هر قدرتی حتی بالاترین و برترین آن هم در مقابل قدرت آن " کارساز، بنده نواز " برابری نمی کند.
حق با شماست ؛ اسراییلی ها فکرش را هم نمی کردند داستان مقاومت غزه حداقل 24-23 روز طول بکشد چون به او ایمان ندارند و نمی دانند او که اصحاب بدر را با 3000 ملائکه یاری کرد می تواند به اهل غزه هم با انواع لشکریان آسمان و زمین یاری دهد. مشکل اسراییلی ها اینست که گفتند : "ید الله مغلوله " دستهای خدا دیگر بسته است و کاری انجام نمی دهد ، پس ما مجازیم هرچه خواستیم بکنیم.

اما شاید خونهای ریخته شده در غزه ارزش اتحاد و همدلی مسلمانان و فریادهایی را داشت که گوش دنیا را کر کنند. خونهای ریخته شده در غزه - بخصوص آنها که مال بی گناه ترین ها یعنی بچه ها بودند- مثل ابری بالا رفت و بر سر همه ریخت. روی عده ای در قاهره و ریاض و واشنگتن را سیاه کرد. روی عده ای را سفید. نمی دانم ما جزو کدام گروه بودیم. باران خون غزه بر ما هم بارید ؟- که صد البته بارید- چه رنگی شدیم ؟ ؟؟ احساس می کنم غزه هم برای فلسطینی ها یک امتحان بود - در خود این منطقه و کرانه غربی - و برای بقیه مسلمانان در همه نقاط جهان. نه فقط مسلمانان برای همه آدها و خصوصا ایرانی ها که ببینند سنگدلند یا متعصب ؟ هنوز اعراب را به خاطر بحثهای عرب و عجم تقبیح می کنند یا هنوز برسر شیعه و سنی بودن فلسطینی ها و کمک کردن یا نکردن به آنها گیر کرده اند و تردید دارند ؟ هنوز فلسطینی ها را برای رابطه زمان دوری با صدام حسین سرزنش می کنند یا از سر بی اطلاعی آنها را مقصرمی دانند که زمینهایشان را فروخته اند- این هم یکی از همان دروغها- . ایا از سر لجبازی با دولت سکوت کرده اند یا که چه ؟
غزه میدان آزمایش همه آدمها شد. عده ای فقط به بعد انسانی آن فکر کردند ؛، عده ای به بعد اسلامی و عده ای فقط به مظلومیت آنها وعده ای اصلا ندانستند انسان کیست و چرا اینجا روی کره ارض زندگی می کند.
عده ای در وب و سایت های فارسی سعی کردند روشن گری کنند و خلاف جریانی را پیش گرفتند که بوقچی های تبلیغاتی اسراییل و غرب راه انداخته بودند: جریانی به راه افتاد و هرکسی از ظن خود شد یار دیگری. زمستان غزه رفت و رو سیاهی ماند به آنها . ایرانی هایی که فحش دادند. آنانی که سکوت کردند و هیچ نگفتند ، آنهایی که سکوت کردند ولی در دل شاد بودند ، آنها که خودشان را طرفدار صلح و ضد خشونت خواندند و ضمنی فلسطینی ها را مقصر دانستند و ایران را آتش بیار معرکه . روسیاهی ماند به آن زنی که با خودروی بی ام و ؛ بروی آن کارمند سازمان ملل که سه روز در مقابل دفتر تهران اعتصاب کرده بود پوست موز انداخت .
امیدوارم در این امتحان که جز معدودی هرچند نه اندک ؛ کس نفهمید امتحان بوده است من هم روسیه نشده باشم.

و سخن آخر : گفتید و حالا" شمس عالم تاب از مغرب دلها طلوع کرده است."
به ما گفته اند زمان او که برسد وپیش از ظهورش خورشید از مغرب ظهور می کند. نگفته بودند کدام خورشید و کدام غرب؟ و حالا

" شمس عالم تاب ( آگاهی و جماعت تازه بیدار ) از غرب دلها طلوع کرده است"

بله به اینهمه شهید در خون غلطیده می ارزید....

می‌آییم
با چفیه‌های سپید و سیاهمان،
بر پوست‌ تان داغِ خونبها می‌زنیم،
از زهدان روزگار می‌آییم ، چونان سراریز شدنِ آب،
از خیمه حقارتی که به هوا جویده می‌شود،
از رنج حسین می‌آییم...
از اندوه فاطمه ...
از احد، می‌آییم، و از بدر...
و از غم‌های کربلا...
می‌آییم برای تصحیحِ تاریخ و اشیا و برای پاک کردن حروف، ازخیابان‌هایی که نام‌های عبری دارند!
نزار قبّانی

Posted by Freshteh Sadegh فرشته صادقی

No comments: