Sunday, January 20, 2013

مالی ٬ افغانستان افریقا؟

  
در اسطوره های یونان داستان زنی هست به نام پندورا که درب جعبه ای را  باز کرد و تمام مصیبت ها و شرهای دنیا با بازشدن درب آن جعبه در تمام زمین پخش شدند.

اسطوره پندورا یک داستان بیشتر نیست اما آن جعبه همه جا هست و چندسال یک بار یکی درش را باز می کند و مصیبت هایش دوباره سراسر دنیا را می گیرد .  جعبه پندورا دو سال پیش دوباره باز شد : وقتی شیخک های عرب و امریکا ٬ انگلیس و بقیه تیم نوچه ها تصمیم گرفتند قذافی را سرنگون کنند اما هرگز به اینکه بعد چه اتفاقی خواهد افتاد فکر نکردند چون سرنگونی قذافی فقط منجر به سرنگونی یک آدم دیوانه نشد و عواقب آن فقط دامن لیبیایی ها را نگرفت بلکه پس لرزه هایش حالا بعد از دو سال در شمال و غرب آفریقا احساس می شود وقتی فرانسه دوباره به بهانه مبارزه با تروریسم به مالی لشکرکشی می کند و در الجزایر مردان مسلح مرتبط با القاعده در یک تاسیسات نفتی گروگان گیری می کنند و بقیه داستانی که منجر به کشته شدن خود آنها و همچنین تعدادی از گروگان های خارجی شد. 

 اینکه فرانسه تا بحال  ۲۰۰۰ نیرودر مالی پیاده کرده و قرارست تعدادشان به ۲۵۰۰ نفر برسد- به همراه ۳۰۰۰ نیروهای کشورهای غرب آفریقا ٬تجهیزات ٬ هواپیماها ٬هلی کوپترها و سایر لوازم نظامی  فرانسوی و انگلیسی که به این کشورفرستاده شده اند نشان می دهد فرانسوی ها قرارست در مالی کنگر بخورند و لنگر بیندازند. اما چرا مالی ؟ 

استعمار اروپایی ها در قاره افریقا عمدتا از جانب چند کشور بود : انگلیس ٬ فرانسه ٬‌پرتغال ٬هلند و بلژیک . از میان آنها استعمارگران هلندی و بلژیکی و پرتغالی بیشتر در کشورهای مرکز قاره آفریقا حکومت داشتند - و البته در افریقای جنوبی ٬‌انگلیسی ها در شرق خصوصا کنیا ٬ زنگبار٬ اتیوپی٬ سومالی٬ مصر ٬زیمبابوه ٬سودان و نهایتا فرانسوی ها در غرب و شمال غرب. جایی که هنوز هم به فرانسه تکلم می شود. انگلیسی ها زودتر از بقیه دفتر و دستک استعمار را جمع کردند و از آفریقا رفتند اما فرانسوی ها و خصوصا پرتغالی ها تا نیمه های قرن بیستم هنوز هم در مستعمراتشان حضور داشتند و مالی یکی از مستعمرات سابق فرانسه ای است که هنوز هم احساس می کند وکیل و وصی و قیم آنهاست. 
مالی کشوری است که قسمت شمال آن تقریبا بخشی از صحرای بزرگ آفریقاست. گفته می شود معادن طلا و اورانیوم هم در این کشور زیاد هستند.  فرانسه مدعی است می خواهد با نیروهای القاعده در مالی که امنیت!‌فرانسه و اروپا را به خطر می اندازند مبارزه کند اما این هم بهانه ای بیشتر نیست. چون حضور القاعده در مالی به دلیل جنگ داخلی است که در دهه ۹۰ در الجزایر وجود داشت و بعد برای مدتی زیر خاکستر رفت تا دوباره پس از اتفاقات لیبی دوباره شعله ور شود. 




حدود یک سال پیش در مالی کودتایی با چراغ سبز امریکا رخ داد که عامل اصلی آن یک افسر ارتش تحصیل کرده امریکا  بود . بعد از آن مالی برای مدتی دچار بی ثباتی و دعواهای سیاسی شد و این بهترین فرصت برای جدایی طلبان شمال مالی بود که به طوارق معروف هستند. طوارق بازمانده های اعراب مسلمان به سرگردگی طارق بن زیاد هستند که در حدود سالهای ۹۰ هجری از شمال آفریقا گذشتند ٬ مردم این منطقه را مسلمان کردند و از آنجا راهی اسپانیا شده و آنجا را فتح کردند. طوارق در تمام این قرنها در شمال افریقا بوده اند و به آنها بربر نیز می گویند چون مردمی صحرا نشین هستند .اما آنها در تمام این سالها دچار تبعیض بوده و عملا شهروند هیچ کشوری نیستند. خودشان هم هیچ کدام از مرزهایی که بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی و توسط استمعارگران اروپایی ایجاد شد  و یکی از مالی و دیگری را الجزایر و سومی را مغرب و چهارمی را نیجریه نامید قبول ندارند و دائما بین این کشورها و مرزها تردد می کنند و کار عمده شان هم قاچاقچی گری است. تنها کسی که با طوارق خوب بود البته سرهنگ قذافی بود که به آنها حتی در دستگاه اطلاعاتی خودش مناصبی داده بود وهمین بود که در بحبوبه جنگ لیبی مخالفان قذافی به بربر ها و طوارق حمله می کردند و یک شهر به نام طوارقه که ۳۰ هزار جمعیت داشت و نزدیک مصراته بود عملا از جمعیت خالی شد و تمام سکنه اش از آنجا رانده شدند. بعد از کودتای مالی طوارق شمال این کشور در یک حرکت دسته جمعی تمام شهرهای مهم شمال که در لبه صحرا قرار دارند را گرفتند و اعلام استقلال کردند و کشورخودشان را "آزاواد" نامگذاری کردند که البته نه حکومت مرکزی مالی و نه هیچ کشور دیگری این ادعای آنها را قبول نکرد.
بعد از مدتی سرو کله  القاعده در شمال مغربAQIM  پیدا شد. آنها خودشان را میان جدایی طلبان طوارق جا دادند و به این ترتیب فرانسه فکر کرد لابد با ایجاد کشوری مستقل در شمال مالی امنیتش به خطر خواهد افتاد. القاعده مغرب افریقا هم خود دو دسته هستند : انصارالدین و موجاوMUJAW جماعه توحید و جهاد در غرب آفریقا. کسی درست نمی داند این آدم ها چه کسانی هستند و چکار می کنند اما هرچه هستند تا بحال که هیچ وقت منافع فرانسه را در داخل و خارج این کشور مورد حمله قرار نداده اند که حالا بخواهند مخل امنیت فرانسه باشند . به این ترتیب می شود احساس کرد مشکل فرانسه برای حمله به مالی القاعده نبوده و مسئله دیگری - منجمله منافع اقتصادی - در میان است. یادمان نرود فرانسه و اروپا -و تا حدودی امریکا- فعلا درگیر مسئله اقتصادی هستند و همیشه جنگ یکی از راه های تکان دادن و از ورطه بیرون کشیدن اقتصادهای ورشکسته بوده است.

 فرانسه وقتی جنگ را شروع کرد در ظاهر قصد داشت جلوی پیشروی تروریست ها٬ جهادیست ها٬ اسلامگراها و القاعده ای ها  به سوی پایتخت مالی را بگیرد . اما بعد از ده روز متوجه شد گروهی که با آنها درافتاده چندان هم عقب مانده نیستند و تاکتیک های خودشان را دارند ٬بنابراین از اسیر کشورهای اروپایی و امریکا کمک خواست. آنها هم قول کمک های نظامی و لجستیک را دادند. کشورهای افریقایی هم قرار را بر فرستادن نیرو گذاشتند و همین دیروز وزیرخارجه فرانسه از کشورهای غرب افریقا خواست نقش اصلی در جنگ را آنها برعهده بگیرند و این یعنی : ما شروعش کردیم شما خودتان یک جوری تمامش کنید ولی امتیازبهره برداری از منابع و منافع هم  مال ما خواهد بود چون ما شروع کننده جنگ بودیم. 

تجربه این چند ساله جنگ های غرب در خاورمیانه نشان داده غربی ها عرضه جمع کردن جنگ ها را ندارند فقط هرجا جنگی راه می اندازند ٬ آنجارا به آهن ربایی برای حضور نیروهای تندرویی مانند سلفی ها و القاعده می کنند و بعد حتی اگر مردم کشوری از آنها متنفر هم نباشند بتدریج احساسات ضد اشغالگری مردم شعله ور خواهد شد و این تازه اول ماجراست. از طرفی سیاست فرانسه در مالی هم  فقط نشان دهنده منافقی این کشور است چون همین فرانسه از نیروهای القاعده که در سوریه علیه حکومت بشار الاسد می جنگند حمایت سیاسی و مالی می کند کمااینکه ازمنافقین ایران در چند سال اخیر هم حمایت سیاسی - و لابد مالی- کرده است. 

حالا باید منتظر ماند و دید این بار جنگ علیه این اژدهای هفت سری که غرب القاعده اش می نامد در مالی به کجا خواهد کشید ؟ و بعد از افغانستان ٬ عراق٬ سوریه ٬ مالی ٬ سرپنجم این اژدها از کجا بیرون خواهد آمد؟