Sunday, April 11, 2010

Unyold stories 2- یک داستان واقعی

پیش از خواندن بخش دوم باید بخش اول خوانده شود : قسمت اول


داستان بمب های متشکل از حشرات آلوده به بیماری های خطرناک زودتر از کره شمالی شروع شده بود. در واقع این ماجرا از اوایل دهه 1940 میلادی و از شهر "هاربین " در شمال شرق چین آغاز شد. جایی که اشغالگران ژاپنی آزمایش های انسانی را روی اسیران چینی و اهل شهر اشغالی انجام که اولین مورد چنین آزمایش هایی در طول تاریخ محسوب می شد . تمامی این افراد در معرض حشرات و گونه هایی از ماهی های آلوده قرار گرفتند واز نتیجه این آزمایشها بمب هایی ساخته شد که ارتش ژاپن در طول جنگ جهانی دوم از آنها در سراسر شمال چین استفاده کرد. بعد از پایان جنگ عده ای از دانشمندان ژاپنی به سرپرستی ژنرال شیرو ایشی که در قالب گروهی به نام واحد 731 (1) ارتش ژاپن کار می کردند ، به جرم جنایت جنگی دستگیر شدند اماهیچ محاکمه ای در کار نبود. عجیب آنکه شرح کارهای آنها درشمال چین بسیار به اتفاقات و ادعاهای کره شمالی شباهت داشت اما هیچ کس قادر نبود چیزی را اثبات کند . در تمام سال 1952 مناطق روستایی کره شمالی با بمب های ناپالم که نوعی سلاح هسته ای محسوب می شود بمباران و مردم از این بمب و بیماری هایی که هرگز در طول قرن هادر این مناطق دیده نشده بودند می مردند و درخواست های کره شمالی از جامعه جهانی به جایی نمی رسید.

دو سال پیش اما اتفاق مهمی افتاد که از چشم همه پنهان ماند. دو سند از آرشیو های ملی امریکا (2) که جزو اسناد طبقه بندی شده محسوب می شوند به بیرون درز کرد ؛ این اسناد نشان می داد نیروهای امریکایی ژنرال شیرو ایشی و سایر دانشمندان میکروبی ژاپن را بعد از دستگیری به امریکا انتقال می دهند و در ازای حقوق خوب ؛هدایای گرانقیمت ؛ تفریحات ومهمتر از همه رهانیدن ازاتهام جنایت جنگی از تخصص آنها در تهیه بمب های میکروبی استفاده می کنند. به این ترتیب آنها از سال 1947 در تاسیسات فورت دیتریک (3) مریلند مشغول آزمایش و بازسازی اقدامات خود در چین بودند. در دهه 50 امریکا درگیر هیچ جنگی مگر جنگ کره نبود و وقتی در اواخر سال 1951 احساس کرد در باتلاق فرو رفته ارتش امریکا به بهانه آزمایش های میدانی دستور استفاده از بمب های میکروبی علیه کره شمالی صادر کرد. کره شمالی توانست از 36 خلبان اسیر امریکایی اعتراف بگیرد , اعترافاتی همراه با تمام جزییات شامل نوع هواپیماها و اندازه بمب ها و زمان و مسیر و ارتفاع پرواز و محل انداختن آنها. تمام این اعترافات از تلویزیون های کره و چین پخش شد هرچند بعد از اعلان آتش بس وقتی به امریکا برگشتند و با تهدید وزارت دفاع مبنی بر محاکمه نظامی به اتهام خیانت روبرو شدند ؛ همه اعترافات خود نزد کره ای ها را پس گرفتند و گفتند زیر فشار چینی ها مجبور به اعتراف شده اند (4) . سالها بعد یکی از تکنیسین های ژاپنی واحد 731 ویدئویی را پیش از مرگش ضبط و در آن به صحت اعترافات خلبانان امریکایی ؛ اقدامات گروهش در آزمایشگاه های مریلند و چین اشاره کرد و گفت همه آنها راست بوده اند و اعترافاتی که امریکایی ها در برابر تلویزیون امریکا انجام دادند تماما دروغ بودند. مهمتر آنکه تمامی اطلاعات و اسناد مربوط به یک سری از مامور یت های پروازی امریکایی ها بر فراز کره شمالی سالهاست از آرشیوهای در دسترس وزارت دفاع امریکا ناپدید شده اند و هیچ کس اطلاع درستی از مکان این اسناد ندارد.

نوامبر سال 2007 رییس جمهور جدید امریکا برک اوباما به کره شمالی هشدار جدی داد دست از برنامه اتمی خود بردارد و پای میز مذاکره برگردد ، پیونگ یانگ هنوز هم هرنوع مذاکره ای را منوط به برملا شدن و تعیین تکلیف قضیه 58 ساله تسلیحات بیولوژیکی امریکا و استفاده آنها علیه کره شمالی می داند ؛ درخواستی که 58 سالست امریکا با سرسختی تمام حاضر به قبول آن نیست ؛ قضیه هسته ای کره شمالی بی نتیجه مانده و کره شمالی همچنان کشوری سرکش و خودسر معرفی و خوانده می شود. آیا واقعا همین طورست ؟ یا کره شمالی کشوری است که می خواهد حقایق جنگ و مرگ ناعادلانه مردمش و نقش ژاپن در جنگ جهانی دوم روشن شود ؟




1- Unit 731

2- US National Archives

3- Fort Detrick- MD

4-ظاهرا همه خلافکارها عادت دارند بعد از اعترافاتی که می کنند زیر آنها بزنند و بگویند تحت فشار و به زور آنها را انجام داده اند.




Posted by Freshteh Sadeghi. فرشته صادقی

Thursday, April 8, 2010

داستان هایی از یک جیب و از جیب دیگر *




1- یک - هفته پیش صد و پنچاه و سه معدکار چینی در اثر سیل معدن گیر افتادند و هفت روزی آن زیر مهمان بودند. و البته نهایتا نجات پیدا کردند.


دو- همان هفته پیش : سه چهار روز بعد یک معدن در امریکا ریزش کرد. بیست و پنج نفر کشته شدند .

سه - اسکار سال 2012-2013 برنده : تونل تروریستی وحشتناک !!!!! . برنده بازیگر نقش اول : یکی از همان مردان خوش قیافه هالیوود. برنده نقش اول زن : یکی از همان خانم های مد روز هالیوود- بهترین کارگردان : یکی از همان معروف های هالیوود

داستان فیلمنامه :

یک آتش نشان ( همان هنرپیشه خوش قیافه مرد ) تازه رفته ویرجینیای غربی. زیاد با اهل ایستگاه دوست نیست. یک آتش نشان زن هم آنجا هست ( می دانید که همان نقش اول زیبارو ) که مردهای همکار مسخره اش می کنند و او دوسه بار زهرچشم بهشان نشان داده است.
خبر می رسد که تونل ریزش کرده ؛ همه می روند کمک و منتظر و عده ای را می کشند بیرون اما 4 نفر هنوز زیر آوار تونل هستند و تونل پر از گاز متان است ( این قسمتها واقعی است ) ولی باید آنها را نجات داد. آقای اتش نشان تازه وارد داوطلب می شود. خانمه هم از لج همکاران مردش داوطلب می شود و می روند تو. هی جلو می روند و خطرات زیادی جلوی رویشان پدیدار می شود. اول اینکه بلافاصه تونل می ریزد پایین و راه برگشت مسدود می شود. اینها می روند جلوتر کمی که رفتند یک اژدها جلویشان سبز می شود. طی درگیری سخت آاقاهه با تفنگی که دستش دارد می زند توی صورت اژدها. اژدها بیهوش می شود. آنها می روند و می بینند دم اژدها فلزی است و رویش پوست کشیده اند. یعنی یک کشوری آنرا ساخته و به معدن منتقل کرده بعد بازهم می روند جلوتر و دردسرتان ندهم می رسند به جایی که آن چهار تا باید باشند که می فهمند عده ای دیگر هم هستند. کی اند ؟ چند تا تروریست که چندتایشان ایرانی اند و بقیه فلسطینی و مال حزب الله لبنان و دو سه تا بچه حوثی که آمده اند کار آموزی. ایرانی ها یکی شان سپاهی است ، دیگری بسیجی و آخری مال سپاه قدس که بهش می گویند مهندس ! خلاصه با هم درگیر می شوند و شکست می خورند ( آتش نشان ها را می گویم ) دستگیر می شوند و اینها که می نشینند روی زمین منتظر سرنوشت از فارسی حرف زدن تروریست ها می فهمند قرارست از جایی با آنها تماس بگیرند از کجا ؟ از تونلی که قبلا تو چین ریخته بود. این دو تا تونل باید به هم وصل شونند. آن چینی های توی تونل آن طرف هم القاعده ترکستان هستند که می خواهند سلاح مهمی که مواد اولیه اش در انتهای این تونل هاست را بدست بیاورند و امریکا را نابود کنند. این چهار نفر گیر افتاده در تونل هم سیا بودند و از مواد اولیه سلاح حفاظت می کردند. این دو اتش فشان ما همه اینها را می فهمند چون آن اتش نشان خوش قیافه اتفاقی فارسی هم بلد است. اما مشکلی که اینجا هست اینست که تروریست ها نمی دانند با دولت محترم و عالی قدری ایالات متحده طرفند که جاسوس دارد که البته نه میان حزب الله و حوثی ها بلکه میان همان القاعده ای ها. آن جاسوس در کار چینی ها مشکل ایجاد می کند که تونلشان که تنها از آن طرف دنیا 10 متر با تونل اینها فاصله دارد به هم نرسد. از این طرف آقا و خانم آتش نشان هم هی تو کار تروریست های این طرفی می گذارند وفرار می کنند. ( از من نپرسید چه جوری ؟ چون نخواهم گفت وقتی فیلم را دیدید متوجه می شوید- من که قرار نیست همه فیلم را برایتان توضیح بدهم!)
خلاصه بعد از یک سری تعقیب و گزیر و سخنرانی از دموکراسی و نابودی امریکا نابودی جهان است ،همه چیز به خوبی تمام می شود و دست تروریست ها که این بار ایرانی و فلسطینی و مهندس بودند به این مواد سلاح های کشتار جمعی نمی رسد. دولت چین هم القاعده ترکستان را نابود می کند.

بعد در مراسمی رییس جمهور زن (2) -چون رییس جمهور بعدی امریکا بعد ازرییس جمهور سیاه پوست ؛ زن است - به این دوتا مدال شجاعت می دهد. و این دو تا می فهمند چقدر عاشق هم هستند. ( صحنه پایانی فیلم را نمی گویم خودتان ببینید فقط اینکه باید بالای 18 سال باشید!)


پی نوشت :

1-خودم یادم هست که متن قبلی را تمام نکردم این هفته انشا الله می نشینم بقیه اش را می نویسم. این را نوشتم چون احساس می کردم دوز داستان گویی در خونم بالارفته است.

2- آنجا که هنوز از نظر بعضی امریکایی ها همجنس گرایی کار اخلاقی و درستی نیست پس رییس جمهور بعدی امریکا زن است بعد که 8 سال اوباما بعلاوه 4-8 سال او گذشت و افکار عمومی آماده شد رییس جمهور بعد از زن ؛ یک همجنسگرا خواهد بود. اگر نبود بیایید توی این وب لاگ هرچی فحش است به من بدهید. !


** داستان هایی از یک جیب و از جیب دیگر : مجموعه داستان کوتاهی از کارل چابک ، نویسنده اهل چک و کمتر شناخته شده در ایران.



Posted by Freshteh Sadeghi. فرشته صادقی