Thursday, April 8, 2010

داستان هایی از یک جیب و از جیب دیگر *




1- یک - هفته پیش صد و پنچاه و سه معدکار چینی در اثر سیل معدن گیر افتادند و هفت روزی آن زیر مهمان بودند. و البته نهایتا نجات پیدا کردند.


دو- همان هفته پیش : سه چهار روز بعد یک معدن در امریکا ریزش کرد. بیست و پنج نفر کشته شدند .

سه - اسکار سال 2012-2013 برنده : تونل تروریستی وحشتناک !!!!! . برنده بازیگر نقش اول : یکی از همان مردان خوش قیافه هالیوود. برنده نقش اول زن : یکی از همان خانم های مد روز هالیوود- بهترین کارگردان : یکی از همان معروف های هالیوود

داستان فیلمنامه :

یک آتش نشان ( همان هنرپیشه خوش قیافه مرد ) تازه رفته ویرجینیای غربی. زیاد با اهل ایستگاه دوست نیست. یک آتش نشان زن هم آنجا هست ( می دانید که همان نقش اول زیبارو ) که مردهای همکار مسخره اش می کنند و او دوسه بار زهرچشم بهشان نشان داده است.
خبر می رسد که تونل ریزش کرده ؛ همه می روند کمک و منتظر و عده ای را می کشند بیرون اما 4 نفر هنوز زیر آوار تونل هستند و تونل پر از گاز متان است ( این قسمتها واقعی است ) ولی باید آنها را نجات داد. آقای اتش نشان تازه وارد داوطلب می شود. خانمه هم از لج همکاران مردش داوطلب می شود و می روند تو. هی جلو می روند و خطرات زیادی جلوی رویشان پدیدار می شود. اول اینکه بلافاصه تونل می ریزد پایین و راه برگشت مسدود می شود. اینها می روند جلوتر کمی که رفتند یک اژدها جلویشان سبز می شود. طی درگیری سخت آاقاهه با تفنگی که دستش دارد می زند توی صورت اژدها. اژدها بیهوش می شود. آنها می روند و می بینند دم اژدها فلزی است و رویش پوست کشیده اند. یعنی یک کشوری آنرا ساخته و به معدن منتقل کرده بعد بازهم می روند جلوتر و دردسرتان ندهم می رسند به جایی که آن چهار تا باید باشند که می فهمند عده ای دیگر هم هستند. کی اند ؟ چند تا تروریست که چندتایشان ایرانی اند و بقیه فلسطینی و مال حزب الله لبنان و دو سه تا بچه حوثی که آمده اند کار آموزی. ایرانی ها یکی شان سپاهی است ، دیگری بسیجی و آخری مال سپاه قدس که بهش می گویند مهندس ! خلاصه با هم درگیر می شوند و شکست می خورند ( آتش نشان ها را می گویم ) دستگیر می شوند و اینها که می نشینند روی زمین منتظر سرنوشت از فارسی حرف زدن تروریست ها می فهمند قرارست از جایی با آنها تماس بگیرند از کجا ؟ از تونلی که قبلا تو چین ریخته بود. این دو تا تونل باید به هم وصل شونند. آن چینی های توی تونل آن طرف هم القاعده ترکستان هستند که می خواهند سلاح مهمی که مواد اولیه اش در انتهای این تونل هاست را بدست بیاورند و امریکا را نابود کنند. این چهار نفر گیر افتاده در تونل هم سیا بودند و از مواد اولیه سلاح حفاظت می کردند. این دو اتش فشان ما همه اینها را می فهمند چون آن اتش نشان خوش قیافه اتفاقی فارسی هم بلد است. اما مشکلی که اینجا هست اینست که تروریست ها نمی دانند با دولت محترم و عالی قدری ایالات متحده طرفند که جاسوس دارد که البته نه میان حزب الله و حوثی ها بلکه میان همان القاعده ای ها. آن جاسوس در کار چینی ها مشکل ایجاد می کند که تونلشان که تنها از آن طرف دنیا 10 متر با تونل اینها فاصله دارد به هم نرسد. از این طرف آقا و خانم آتش نشان هم هی تو کار تروریست های این طرفی می گذارند وفرار می کنند. ( از من نپرسید چه جوری ؟ چون نخواهم گفت وقتی فیلم را دیدید متوجه می شوید- من که قرار نیست همه فیلم را برایتان توضیح بدهم!)
خلاصه بعد از یک سری تعقیب و گزیر و سخنرانی از دموکراسی و نابودی امریکا نابودی جهان است ،همه چیز به خوبی تمام می شود و دست تروریست ها که این بار ایرانی و فلسطینی و مهندس بودند به این مواد سلاح های کشتار جمعی نمی رسد. دولت چین هم القاعده ترکستان را نابود می کند.

بعد در مراسمی رییس جمهور زن (2) -چون رییس جمهور بعدی امریکا بعد ازرییس جمهور سیاه پوست ؛ زن است - به این دوتا مدال شجاعت می دهد. و این دو تا می فهمند چقدر عاشق هم هستند. ( صحنه پایانی فیلم را نمی گویم خودتان ببینید فقط اینکه باید بالای 18 سال باشید!)


پی نوشت :

1-خودم یادم هست که متن قبلی را تمام نکردم این هفته انشا الله می نشینم بقیه اش را می نویسم. این را نوشتم چون احساس می کردم دوز داستان گویی در خونم بالارفته است.

2- آنجا که هنوز از نظر بعضی امریکایی ها همجنس گرایی کار اخلاقی و درستی نیست پس رییس جمهور بعدی امریکا زن است بعد که 8 سال اوباما بعلاوه 4-8 سال او گذشت و افکار عمومی آماده شد رییس جمهور بعد از زن ؛ یک همجنسگرا خواهد بود. اگر نبود بیایید توی این وب لاگ هرچی فحش است به من بدهید. !


** داستان هایی از یک جیب و از جیب دیگر : مجموعه داستان کوتاهی از کارل چابک ، نویسنده اهل چک و کمتر شناخته شده در ایران.



Posted by Freshteh Sadeghi. فرشته صادقی

No comments: