Monday, January 27, 2014

یک داستان واقعی:جامعه موشکی لبنان


چند روز پیش داشتم از سایت المانیتور که به فضل و مدد و تلاش شبانه روزی عزیزان فیلترچی جزو سایت های مضر و مخل اخلاق محسوب شده و فیلتر است مقاله ای در مورد دانشمندان لبنان می خواندم. این قسمتش به نظرم جالب آمد بنابر این این نوشته عملا ترجمه ای از قسمت آخر این مقاله به قلم هیثم مزاحم است + که من در اینجا می آورم. 

بیشتر ما لبنان را بخاطرحزب الله٬ اختلافات سیاسی بین گروه های مختلف و همچنین خواننده های مختلف این کشور می شناسیم. حالا چند نفر کتاب خوان هم باشند احتمالا از جبران خلیل جبران چیزی به گوششان خورده است و اگر اهل سیر و سفر هم باشند سری به لبنان و بیروت و خیابان الحمرا و ساحل ژونیه هم زده اند اما تقریبا هیچ کس -از جمله نسل جدید خود لبنانی ها-  در مورد پروژه موشکی این کشور که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ انجام شد ٬چیزی نمی دانند. این پروژه موشکی تحت نظر مانوق مانوقیان استاد ریاضیات و فیزیک در دانشگاه هایکازیان بیروت انجام شد. مانوقیان و دانشجویانش یک موشک طراحی کردند و بعنوان پروژه دانشگاهی در حوزه هوا-فضا آنرا آزمایش کردند. مانوقیان که بعدها به یکی از استادان به نام دانشگاه فلوریدا تبدیل شد تمامی طرح ها و نوشته ها و تحقیقات این پٰروژه را نگه داشت و همین ها دستمایه ساختن مستندی به اسم «جامعه موشکی لبنان» توسط زن و شوهری به نام خلیل جرجی و جوانا حاجی توماس شد که در سال ۲۰۱۳ در بعضی از سینماهای لبنان نمایش داده شد. طبق آنچه در این مستند آمده :

دانشجویان مانوقیان برای ساختن بدنه راکت از همین لوله های فلزی موجود در بازار استفاده کردند و برای سوخت آن هم مجبور شدند سوخت جامد را مخلوط و عملا از چند ماده درست کنند چون قدرت های بزرگ (لابد آمریکا و فرانسه)  اجازه فروش سوخت راکت به این کشور را نمی دادند. اولین آزمایش این راکت که به اسم موشک سدار* که موفقیت آمیز هم بود و برد یک کیلومتری بر فراز آسمان لبنان را داشت در کوه های لبنان انجام شد. سال ۱۹۶۲ ارتش لبنان هم وارد پروژه شد و تصمیم گرفت بار مالی پروژه را که تا بحال دولت تامین می کرد برعهده بگیرد. مشارکت ارتش لبنان پروژه را یک گام جلوتر برد و جامعه موشکی لبنان متولد شد. اما این اتفاق باعث نگرانی اسراییل شد چون باعث می شد لبنان اولین کشورپیشگام در پروژه های موشکی باشد . در همین اثنا موشک سدار ۱ به موشک سدار ۸ رسیده٬ دقتش بیشتر و بردش هم ۶۰۰ کیلومتر شده بود. اما در ۲۱ نوامبر ۱۹۶۶ مشکلی در پرتاب موشک سدار ۴ بوجود آمد که باعث شد این موشک سه مرحله ای که به برد ۲۰۰ کیلومتری رسیده بود در دریای مدیترانه نزدیک یکی از ناوهای انگلیسی که در اطراف قبرس گشت زنی می کردند سقوط کند. 
انگلیس به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد و در نتیجه در اثر فشارهای بین المللی رییس جمهور وقت لبنان فواد شهاب مجبور شد دستور تعطیلی پروژه موشکی را بدهد و رویای علمی لبنانی ها در سال ۱۹۶۷ پایان پیدا کند. آنچه از این پروژه مانده تنها یک تمبر یادبود است .   


اسراییل در سال ۱۹۷۵ به لبنان حمله کرد و جنگی شروع شد که تا سال ۱۹۹۰ ادامه داشت و تنها با قرارداد طائف که نیروهای سوریه را برای برقراری صلح به این کشور فرستاد پایان یافت. 

امروز درست یک هفته از اجرای گام اولیه توافق ژنو و تعلیق غنی سازی ۲۰ درصد و مهر و موم سانتریفیوژهای نیروگاه های نطنز و فردو می گذرد. یک استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران هم نامه سرگشاده می نویسد که مارا به انرژی هسته ای چه کار؟ +
شاید حق با او باشد اصولا کشورهای خاورمیانه را چه به پروژه موشکی و صنعت هسته ای و موشکی و نظامی؟ آنها فقط باید مشغول رقص و آواز و Arabs Got Talent و فروش نفت و توی سر هم زدن حکومت ها و مردم باشند. 

فقط سوالی که اینجا بی پاسخ می ماند اینست که  اگر پروژه موشکی لبنان دچار اشکال نشده بود آیا کمتر از ۱۰ سال بعد اسراییل به آن کشور حمله می کرد؟ 


* درخت سدار Cedar Tree که به عنوان سمبل لبنان روی پرچم این کشور هم حضور دارد درختی از تیره کاج و سرو است و  بومی منطقه شرق مدیترانه خصوصا لبنان. معادل فارسی آن را سرو دیدم که کلمه درستی نیست بنابراین از همان واژه سدار استفاده کردم. معادل عربی آن شجرة الأرز  است.