این یکی دو ماه گذشته واقعا در تاریخ تمام خاورمیانه دوره بی بدیلی بوده است ؛ دست کم از 32 سال پیش که انقلاب ایران شروع به ثمر نشست دیگراتفاقاتی به این بزرگی روی نداده بود ، و انگار که این وضعیت حالا حالا ها باید ادامه داشته باشد . وقایع لیبی فعلا جدیدترین است و بحرین هم ادامه دارد ، بحرینی که شیعیان آن - و حتی اهل سنت همراه با آنها- دارند برای ادامه حیات سیاسی شان و در یک کلمه برای تمام آینده شان مبارزه می کنند و ادامه می دهند تا ببینیم دولت بحرین تا کجا می تواند ادامه بدهد و سرسختی کند ؟ فعلا شیعیان بحرین سعی می کنند از نمادهای مذهبی زیاد استفاده نکنند و بیشتر روی بحرینی بودنشان مانور بدهند چون اصولا شیعه هرجا باشد و هراتفاقی برایش بخواهد بیفتد یک پرچم " یا حسین " را بالا می برد ؛ اینجا هرچند گاهی در میان شعارها آن نام بزرگ شنیده می شود ولی استراتژی بحرینی ها فعلا اینست که به موضوع رنگ و بوی مذهبی ندهند تا شاید بتوانند قدرت حقه را پس بگیرند.
اما در لیبی وضع خیلی متفاوت است ؛ می گویند 1000 نفر در درگیری ها و بمباران مناطق شرقی کشور کشته شده اند - بین شرق و غرب لیبی صحرای بزرگ است و همین باعث جدایی دو منطقه کشور شده - ارتش در شرق به مردم پیوسته وشرق کشور عملا از کنترل قذافی دیگر خارج است . چند هواپیما که ماموریت داشتند مردم را بمباران کنند به مالت فرار کردند ودوخلبان دیگرکه به شرق کشور اعزام شده بودند از هواپیماها به صورت اضطراری بیرون پریدند و دوعدد جت را به باد فنا دادند. دوشب پیش قذافی بلاخره ظاهر شد و سخنرانی مزخرفی کرد تا به همه ثابت کند که هرچه در مورد بی عقل و دیوانه بودنش می گویند راست است . قذافی با قلدری تمام مردم را موش های کثیف چرب و سوسک خواند و با شرح چندباره قهرمانی هایش گفت اگر لازم باشد تک تک خانه های لیبی را می گردد و معترضین را گیر می اورد و بعد از روی همان کتاب سبز معروفش خواند که مجازات همه آنها اعدام است.
وقتی داشتم حرفهایش را گوش می دادم خنده ام گرفته بود از بس که سوسک ها و موش ها را لعن و نفرین می کرد و حتی یک لحظه هم حالی اش نبود این آدم ها اگر مخالفت می کنند بر خلاف رنگی های ایران عاشق چشم و ابروی امریکا نیستند ، پول های کثیف نفتی و رانت های سالیان سال و همکاری بی بی سی فارسی را ندارند ، توییتر برایشان صبر نمی کند و هیلاری مامانشان نیست ، بلکه آدم هایی هستند که بیشتر از دوسومشان روزی کمتر از یک دلار درآمد دارند ؛ آنهم در کشوری که جمعیتش زیر شش میلیون نفر است وروی دریای نفت و گاز خوابیده است !
بهرحال یک سوال از دو روز پیش مرا آزار می دهد : چه شد که مسلمان ها به این روز افتادند ؟ چرا کتاب ما که پیشرفته ترین کتاب دنیاست روی زمین ماند و ما عقب نشستیم و غرب جلو افتاد ؟ از نفت و ثروت خاورمیانه چرخ های صنعتش را چرخاند و مسلمان ها عقب تر رفتند و رفتند وهربار که خواستند از زیر طلم بیرون بیایند گیر آدم هایی عوضی تر از قبیل قذافی و مبارک و ناصر و ... افتادند؟ واقعا کجای کار اشتباه بود ؟ شاید به قول آن مردمی که زمانی به سلطان جائری جواب دادند "از ماست که برماست" پس واقعیت در مورد ما مسلمانان هم همین باشد.
فردا جمعه در اردن " روز خشم ملت" نامیده شده و اردنی ها قرارست به خیابان ها بریزند ؛ عبدالله هم هرگز کاری که پادشاه بحرین کرد یا دیوانه بازی های قذافی را درنخواهد آورد اما بعد چه ؟ ظاهرا مردم مسلمان منطقه احساس می کنند دیگر در قرن پانزدهم هجری و 21 میلادی باید بساط شاه و شاه زاده بازی برچیده شود اما آیا واقعا می توانند این بساط را جمع کنند یا بازهم مثل مردم لیبی که از چاله ملک ادریس خلاص شدند و به چاه قذافی افتادند این بارهم همان اتفاق روی خواهد داد؟ امیدوار باشیم و دعا کنیم و کاری کنیم اینگونه نشود.
روزی روزگاری رانلد ریگان رییس جمهور امریکا گفته بود " قذافی به سگ هار و زنجیر پاره کرده ای در خاورمیانه " می ماند ، بعد از سالها معلوم شد درست گفته بود و این آدم ها همدیگر را خوب می شناسند.