Sunday, December 30, 2012

مؤتمر أصدقاء الشعب الإيراني


حدود ۶ هفته پیش امریکا و اتحادیه اروپا همراه با کشورهای عربی عربستان ٬ قطر و چند تا نوچه دیگر از خلیج فارس ( و ماوراء آن مانند اردن و مراکش) یک کنفرانس به نام دوستان سوریه در دوحه قطر برگزار کردند. هدف این کنفرانس این بود که تمامی اپوزیسیون دولت سوریه را زیر یک پرچم بیاورند. یکی از علل برگزاری این کنفرانس این بود که ویدئوهای  منتشر شده از جنایت های نیروهای مسلح مخالف در سوریه کار را به جاهای باریکی کشانده بود و دولت های مخالف رییس جمهور بشار الاسد  برای موجه جلوه دادن اپوزیسیون نیازمند یک ویترین دیگر بودند. به این ترتیب ائتلاف ملی برای انقلاب و نیروهای مخالفین سوریه  + تشکیل شد و رهبری آن به معز الخطیب امام سابق مسجد اموی دمشق سپرده شد.


                              
                     http://carnegieendowment.org/images/article_images/605x328Ahmed_Moaz_al-Khatib.jpg


 بعد از این هم همان دولت ها اعلام کردند که تنها ائتلاف ملی را به عنوان دولت رسمی و نماینده سوریه به رسمیت می شناسند. البته بماند که این دولت! حتی ۲۰۰۰ نفر عضو هم ندارد اما ۱۳۰ کشور جهان ( منجمله جزایر پولونزی و میکرونزی و توباگو و ترینیداد و مستعمره های انگلیس و فرانسه در اقیانوس آرام و اطلس)  آنرا به رسمیت می شناسند اما کشورهایی مانند چین یا روسیه یا الجزایر ٬عراق٬‌لبنان و غیره .. نه! ( ایران را در نظر نمی گیریم). طرفه اینکه امریکا در همان کنفرانس اعلام کرد جبهه النصره که اصلی ترین گروه مخالفان مسلح در سوریه است را به علت ارتباط با اعضای القاعده و جهادیست ها وارد لیست تروریست هایش کرده است.اصلی ترین دلیل اجبار امریکایی ها به این تصمیم هم این بود که ترسیدند مبادا اتفاق بنغازی و حمله به کنسولگری امریکا در سوریه پس از اسد به دست همین هایی که زمانی به آنها میدان داده است تکرار شود بنابراین تصمیم گرفتند پیش دستی کنند. جبهه النصره هم اعلام کرد اصلا کنفرانس قطر و نتیجه اش را به رسمیت نمی شناسد. این جبهه النصره هم خودش داستانی دارد و خلاصه اینکه بیشتر اعضای آن بیشتر از آنکه بخواهند اهل سوریه باشند سلفی های شمال لبنان از شهر طرابلس و خصوصا اردوگاه نهرالبارد هستند. عده ای هم فلسطینی و عمدتا لیبیایی و سنی های القاعده ای عراق هستند ( مصری و اردنی و ترک هم بین آنها هستند) و کارشان هم رسما کشتارارتش سوریه و علوی ها و شیعیان است. البته یک گروه دیگر هم به نام ارتش آزاد سوریه معروف به FSA هم هستند که اوایل از اعتبار بیشتری برخوردار بودند و لی حالا بیشتر از اینکه بخواهند برای آزادی! سوریه بجنگند خودشان یک مشت دزد و معتاد و قاتل هستند که صدای مردمی که در محلات آنها هستند را هم درآورده اند.  اینها همگی نیروهای سیاسی و نطامی معارض حکومت بشار الاسد هستند. اما مهمترین نکته در این میان اینست که افرادی که از جانب امریکا و ۱۳۰ کشورجهان به عنوان نمایندگان رسمی مردم سوریه معرفی می شوند در داخل این کشور نه پایگاهی دارند و نه حتی شناخته شده هستند فقط چون امریکا و اروپایی ها تصمیم گرفته اند آنها را بجای حکومتی که بیشتر از نیمی از مردمش قبولش دارند به رسمیت بشناسند پس این یعنی بقیه نیز باید به رای امریکا گردن بنهند. اساس اینکه می گویم بیشتر از نیمی از مردم سوریه اسد و حکومتش را قبول دارند همین واقعیت است که در رفراندوم قانون اساسی جدید سوریه حدود ۶۰ ٪ شرکت کردند - این درحالیست که در مصر جدید پس از مبارک هم فقط ۶۰٪ مردم شرکت کردند و در کشورهای اروپایی در انتخاب مردم از این هم کمتر شرکت می کنند! و در ضمن اگر قرار بود اسد سقوط کند مردمش در عرض این ۲ سال انقلاب را راه انداخته بودند ٬پس وقتی مردم با اپوزیسیون همراهی نمی کنند یعنی حکومت درجه ای از مقبولیت را دارد. بعلاوه ناامنی و بمب گذاری و کشتار فقط منجر به رویگردانی مردم از کسانی می شود که مسبب آن هستند که در این مورد مخالفان مسلح هستند.

حالا تصور کنیم اگر غائله کردستان در اوایل انقلاب در زمانی مثل حالا روی می داد رسانه های خارجی و عربی چه تصویری از ایران نشان می دادند؟ در سال ۲۰۰۹ -۱۳۸۸ بعد از انتخابات که رسمامی شد این خط که نظام جمهوری اسلامی برباد رفته و چند هفته تا سقوطش بیشتر راهی نیست را راحت احساس کرد. حالا اگر در زمان غائله کردستان بودیم و گروه های مسلح کومله قسمت هایی از کردستان را گرفته بودند آیا اتفاقاتی که از سوریه می شنویم که شهرها دست مخالفان است و پست مرزی X و پایگاه هوایی Y را گرفته اند معنای مشابهی نمی داد ؟ و در این صورت چه کس یا کسانی به عنوان نماینده واقعی مردم ایران به جامعه جهانی معرفی شده و از سوی امریکا و کشورهای عربی و ۱۳۰ کشور دیگر به رسمیت شناخته می شدند؟ فکر نمی کنم احتیاج به فکر کردن زیادی باشد وقتی به گروهی فکر کنیم که بتازگی از لیست تروریست های امریکا و کانادا و اروپا درآمدند. که سالهاست در اروپا خصوصا فرانسه و آلمان به لابی گری مشغولند و البته بحرین است که برایشان کنفرانس دوستان ایران را برگزار می کند و رییس جمهور خود خوانده شان از این کنفرانس و برگزار کننده آن که آل خلیفه گردن شکسته باشند تشکر می کند.   و امریکایی ها و دوستانشان طبق معمول همیشه نمی فهمند اگر اپوزیسیون سوریه را داخل کشور سوریه کسی نمی شناسد اما اپوزیسیون مورد نظر آنها در ایران اصلا پایگاهی ندارند و همه بخاطر قساوت ها و جنایاتشان و از همه بدتر همکاری ها و خوش خدمتی هایشان برای صدام علیه مردم ایران ٬ تماما با آنها دشمن هستند. اما طبق معمول چون امریکایی ها تصمیمی را گرفته اند همه باید به آن تصمیم گردن بگذارند. 
واقعیت اینست که اول غزه بود. بعد لبنان و بعد سوریه و من همیشه عقیده داشته ام روزی نوبت ایران خواهد شد که خواهد شد٬ مگر اینکه معجزه ای روی بدهد. آن دست معجزه ای که سالهاست و قرنهاست منتظرش نشسته ایم.

این لیست سیاه تروریست های امریکا هم برای خودش معضلی است وقتی می بینیم تا سال ۲۰۰۲ و زمان حکومت جرج .و. بوش هنوز نام نلسون ماندلا در لیست بود و امریکا راهش نمی دادند واین درحالی بود که افریقای جنوبی سال ۱۹۹۴ از شر آپارتاید خلاص شده بود.