یک هفته است همه دارند فقط راجع به یک موضوع حرف می زنند : موافق و مخالف ، وب سایت ها ، روزنامه ها ، اخبار و تحلیل گران ، داستان حماس و اسراییل .اما یک داستان دیگرهست ؛ داستانی قدیمی که شاید همه آنرا از یاد برده باشند : داوود و جالوت ، داوود یک پسر جوان ، کم سن با یک فلاخن و سنگ و عضوی از ارتشی کم ، و جالوت از غول های عمالقه ، با یک لشکر بزرگ که دیدنشان برتن ها رعشه می انداخت و همین داوود کم سن کار اورا یکسره کرد. شاید این داستانهای واقعی برای این گفته شده باشد که یادمان نرود " چه بسا به اجازه خدا گروهی اندک بر عده ای زیاد غلبه کنند "
اما موضوع بحث من این نیست ؛ یک چیز دیگر است: " اتحاد و هم صدایی "که اسراییلی ها دارند : از دولت و اپوزیسیون و استاد دانشگاه تا تحلیل گر و دیپلمات همه یک صدای واحد و یک نظر یکسان دارند .هیچ کس چیز دیگری نمی گوید ، انگار که یک جزوه چاپ کرده باشند و با همه سوالات و جوابها داده باشند دست این آدمها ، وقتی پای حرفهایشان می نشینی می بینی همه یک حرف را می زنند فقط نقاب و روکش آدمها عوض می شود و همه جوابها را انگار یک نفر می دهد . برای همین می گویم باید از دشمن یاد گرفت : اتحاد و یک صدایی را . چیزی که ما اصلا آنرا بلد نیستیم . ما بعنوان مسلمان . چون مدتهاست در چند دستگی بسر می بریم و اختلاف شیعه و سنی و زیدی وتکفیری والبته قدرت طلبی باعث شده تا دشمنان بر مسلمانها مسلط شوند. باید حرفهای جمال الدین اسد آبادی و شعرهای اقبال لاهوری و متفکرهای دیگر مسلمان - مثل امام خمینی - را دوباره مرور کنیم . باید به اصل خومان برگردیم. باید به اسراییلی ها برای یکسان بودن و یکسان ماندن نظراتشان آفرین بگوییم و از آنها یاد بگیریم حتی اگر دشمن باشند.
منطقه هم -به نظر من - بازهم آبستن حوادث است. بخصوص لبنان که دوستی عرب از وضعیت آن می گفت ، یک معلم زبان عربی داشتم و او تعریف می کرد- همین هفته - که اخیرا بیروت بوده و متوجه دشمنی ها با حزب الله و طبیعتا ایران به عنوان نیروی پشت آن شده که افزایش یافته است ، شیعه و سنی باهم بد شده اند و زنان و مردان شیعه یا حزب الله جرات نمی کنند به مناطق سنی نشین بروند. گفت لبنان مثل آتش زیر خاکستر است و فقط باید خاکسترها را به هم بزنی تا دوباره اتش لهیب بکشد. گفتم پس فرانسه و امریکا و سعودی ها چه ؟ همه می دانند آنها هم بازیگران لبنانند گفت دقیقا همین است که هیچ کس به آنها توجهی نمی کند - اسم آنها را نمی آورد- همه فقط اسم ایران را می آورند و با این شرایط لبنان برای سفر ایرانی ها هم دیگر جای امنی نیست.
خیلی تعجب کردم اینست که یاد کتاب ارباب حلقه ها افتادم ، در آن کتاب هم یک سایه تاریک در حال گرفتن تمام آسمان دنیای میانه است : مثل این جا .سایه ای ، سایه جنگ ؟ سایه دشمن ؟ درحال گرفتن فضای تمام خاورمیانه و منطقه است. در پاکستان . بحرین و یمن ؛ لبنان . شاید شدت و حدت درگیری ها یا اطلاع رسانی درباره آنها کم و زیاد شود اما همه اش همین است. آفریقا هم به همین ترتیب . در آنجا هم دست بعضی از اروپایی ها وجود دارد که هیچ کس به آن توجهی نمی کند شاید هم می کنند و جرات نمی کنند: فرانسه ، بلژیک یا پرتغال ، استعمار گران سابق و میانجی گران صلح کنونی که همه نخ های درگیری ها را می کشند بعد که جایی آتشی بپا شد در قالب میانجی می روند و خواسته های طرف خودشان را اعمال می کنند .
اما باید به ریشه های اینکه چطور اسراییلی ها در همه جای دنیا این طور نفوذ کرده اند که هیچ کس جراب ابراز وجود در مقابل آنها را نداشته باشد فکر کرد ! یهود فرهنگ غنی و خاصی ندارد که آنرا عامل اصلی بدانیم. چطور اینقدر در میان طبقه حاکم در سراسر دنیا ریشه دوانده اند که همه دربها باید بر پاشنه آنها بچرخد ؟ این موضوع بحث بزرگی است . آیا کتابی در مورد آن وجود دارد ؟ عبدالله شهبازی یک کتاب دارد : "زرسالاران یهودی و پارسی " اما آن کتاب در مورد ایران نوشته شده نه تمام دنیا.
با تاریکی که روز به روز بیشتر در همه جا سایه می اندازد آیا امیدی هست ؟
امید هست ! فقط یک روزنه امید باقیست که بسته شدنی نیست. روزنه ای که همه منتظر آن هستند و اوباما را جای آن ، برای اصلاح جهان اشتباهی گرفته اند. بزودی متوجه می شوند که اوباما را نمی توان جای مصلح انگاشت. حتی اگر شعار- شعار- تغییرات بدهد. !
موضوع نوشته این بار من کاملا فرق کرد. موضوع قبلی را احتمالا هفته دیگرهم نخواهم نوشت چون در حال خواندن یک " مقتل " از داستان امام حسین هستم. نوشته بعدی من درباره اوست : حسین (ع).
نوشته قبلی ام درباره وب لاگی بود که مدتی است به روز نشده و من می ترسم نویسنده اش بخاطر کامنتها و نظرات من دست از نوشتن وب لاگ مورد علاقه اش برداشته باشد. امیدوارم اشتباه کنم اما وجدان درد نگیرم
Posted by Freshteh Sadeghi. فرشته صادقی
اما موضوع بحث من این نیست ؛ یک چیز دیگر است: " اتحاد و هم صدایی "که اسراییلی ها دارند : از دولت و اپوزیسیون و استاد دانشگاه تا تحلیل گر و دیپلمات همه یک صدای واحد و یک نظر یکسان دارند .هیچ کس چیز دیگری نمی گوید ، انگار که یک جزوه چاپ کرده باشند و با همه سوالات و جوابها داده باشند دست این آدمها ، وقتی پای حرفهایشان می نشینی می بینی همه یک حرف را می زنند فقط نقاب و روکش آدمها عوض می شود و همه جوابها را انگار یک نفر می دهد . برای همین می گویم باید از دشمن یاد گرفت : اتحاد و یک صدایی را . چیزی که ما اصلا آنرا بلد نیستیم . ما بعنوان مسلمان . چون مدتهاست در چند دستگی بسر می بریم و اختلاف شیعه و سنی و زیدی وتکفیری والبته قدرت طلبی باعث شده تا دشمنان بر مسلمانها مسلط شوند. باید حرفهای جمال الدین اسد آبادی و شعرهای اقبال لاهوری و متفکرهای دیگر مسلمان - مثل امام خمینی - را دوباره مرور کنیم . باید به اصل خومان برگردیم. باید به اسراییلی ها برای یکسان بودن و یکسان ماندن نظراتشان آفرین بگوییم و از آنها یاد بگیریم حتی اگر دشمن باشند.
منطقه هم -به نظر من - بازهم آبستن حوادث است. بخصوص لبنان که دوستی عرب از وضعیت آن می گفت ، یک معلم زبان عربی داشتم و او تعریف می کرد- همین هفته - که اخیرا بیروت بوده و متوجه دشمنی ها با حزب الله و طبیعتا ایران به عنوان نیروی پشت آن شده که افزایش یافته است ، شیعه و سنی باهم بد شده اند و زنان و مردان شیعه یا حزب الله جرات نمی کنند به مناطق سنی نشین بروند. گفت لبنان مثل آتش زیر خاکستر است و فقط باید خاکسترها را به هم بزنی تا دوباره اتش لهیب بکشد. گفتم پس فرانسه و امریکا و سعودی ها چه ؟ همه می دانند آنها هم بازیگران لبنانند گفت دقیقا همین است که هیچ کس به آنها توجهی نمی کند - اسم آنها را نمی آورد- همه فقط اسم ایران را می آورند و با این شرایط لبنان برای سفر ایرانی ها هم دیگر جای امنی نیست.
خیلی تعجب کردم اینست که یاد کتاب ارباب حلقه ها افتادم ، در آن کتاب هم یک سایه تاریک در حال گرفتن تمام آسمان دنیای میانه است : مثل این جا .سایه ای ، سایه جنگ ؟ سایه دشمن ؟ درحال گرفتن فضای تمام خاورمیانه و منطقه است. در پاکستان . بحرین و یمن ؛ لبنان . شاید شدت و حدت درگیری ها یا اطلاع رسانی درباره آنها کم و زیاد شود اما همه اش همین است. آفریقا هم به همین ترتیب . در آنجا هم دست بعضی از اروپایی ها وجود دارد که هیچ کس به آن توجهی نمی کند شاید هم می کنند و جرات نمی کنند: فرانسه ، بلژیک یا پرتغال ، استعمار گران سابق و میانجی گران صلح کنونی که همه نخ های درگیری ها را می کشند بعد که جایی آتشی بپا شد در قالب میانجی می روند و خواسته های طرف خودشان را اعمال می کنند .
اما باید به ریشه های اینکه چطور اسراییلی ها در همه جای دنیا این طور نفوذ کرده اند که هیچ کس جراب ابراز وجود در مقابل آنها را نداشته باشد فکر کرد ! یهود فرهنگ غنی و خاصی ندارد که آنرا عامل اصلی بدانیم. چطور اینقدر در میان طبقه حاکم در سراسر دنیا ریشه دوانده اند که همه دربها باید بر پاشنه آنها بچرخد ؟ این موضوع بحث بزرگی است . آیا کتابی در مورد آن وجود دارد ؟ عبدالله شهبازی یک کتاب دارد : "زرسالاران یهودی و پارسی " اما آن کتاب در مورد ایران نوشته شده نه تمام دنیا.
با تاریکی که روز به روز بیشتر در همه جا سایه می اندازد آیا امیدی هست ؟
امید هست ! فقط یک روزنه امید باقیست که بسته شدنی نیست. روزنه ای که همه منتظر آن هستند و اوباما را جای آن ، برای اصلاح جهان اشتباهی گرفته اند. بزودی متوجه می شوند که اوباما را نمی توان جای مصلح انگاشت. حتی اگر شعار- شعار- تغییرات بدهد. !
موضوع نوشته این بار من کاملا فرق کرد. موضوع قبلی را احتمالا هفته دیگرهم نخواهم نوشت چون در حال خواندن یک " مقتل " از داستان امام حسین هستم. نوشته بعدی من درباره اوست : حسین (ع).
نوشته قبلی ام درباره وب لاگی بود که مدتی است به روز نشده و من می ترسم نویسنده اش بخاطر کامنتها و نظرات من دست از نوشتن وب لاگ مورد علاقه اش برداشته باشد. امیدوارم اشتباه کنم اما وجدان درد نگیرم
Posted by Freshteh Sadeghi. فرشته صادقی
No comments:
Post a Comment