چند وقت پیش یکی از دوستان ترجیح داد نوشته ای بنا به دلایلی در وبلاگش منتشر نکر ه بود برای تعدادی که می خواست با میل بفرستد. منهم خواستم در مورد این نوشته همین کار را بکنم ولی بعد دیدم همان هایی که بخواهم بفرستم احتمالا این نوشته را خواهند خواند و شاید افرادی دیگر ، پس همینجا ثبتش می کنم.
اما ، امروز که عاشورای حسینی باشد من رفتم خیابان های پایین و به قولی بازار و منطقه ارک و فقط به یک دلیل برای دیدن همان مراسم سنتی آتش زدن خیمه ها در خیابان بوذرجمهری. اما ایکاش نرفته بودم چون با دیدن صحنه های امروز و چند شب گذشته- حین عبور بالاجبار از خیابان جردن- متوجه واقعیتی شده ام. وضعیت واقعا بد شده و امروز دیگر باورم شد مردم و بخصوص زنها از لحاظ حجاب واقعا بد شده اند و باید فکری به این وضع کرد. اگر کسی معابد بوداییان را دیده باشد می داند وقتی توریستی بخواهد داخل آنها بخصوص آنهایی که بت بودا هم درونشان هست برود باید پوشیده باشد. فرقی نمی کند مرد یا زن، غیرممکن است لباس استین حلقه ای ؛ دامن یا شلوارک کوتاه یا لباس های باز را داخل معابد بودایی ها راه بدهند و کسانی که بخواهند آنها را ببینند - یعنی غربی ها- می دانند و به آن عمل کمی کنند. حتی لباس های بلندی- به سبک چادرهای حرم های ما- برای پوشیدن چند دقیقه ای در این معابد تعبیه شده اند. اما اتفاقی که اینجا توی این شهر افتاده اینست که مردم واقعا دیگر به حجاب زنهایی که در این مراسم شرکت می کنند توجهی ندارند و نسبت به آن بی تفاوتند. هرکس هرجور میلش می کشد می آید. با آرایش ، با مانتوهای کوتاه، موهای رنگ کرده و درست شده، موهای بیرون از پیش و پس شال ها، پاهای بی جوراب ، مانتوهای تنگ و بدتر از همه زن های چادری که اکثرا آرایش دارند.. .. همه چشم ها آرایش شده و دور چشم ها سیاه ، با روژ وگونه های رنگین . این اتفاق فقط امروز و دیروز نیست. ماه رمضان امسال هم همین بود بخصوص وقتی عکس ها را خبرگزاری ها از زنها و دخترهای بدحجابی منتشر می کردند که در بهشت زهرا و سرمزار شهیدان گمنام و مساجد و خیابان ها مشغول مثلا دعا خواندن و احیا گرفتن بودند... و به نوعی آنها را تشویق می کردند. ولله این اسلام نیست ، شیعه هم نیست ؛ این دین من درآوردی اسلام نخواهد بود. نمی شود احیا بگیری ولی بی حجاب باشی . نمی شود قران را تکه تکه کنی ، "الذین جعلوا القران عضین "باشی و برای حسین (ع) عزادار باشی.
ما از این طرف بام افتاده ایم ، اینقدر تساهل کرده ایم وچشممان را به هوای این که عزادار امام حسین است و عزادار حضرت علی و.... بهانه جوانست و توی راه می آید بسته ایم که دیگر واقعا کور شده ایم و نمی بینیم با این وضع بدتر تشویق به بدی می کنیم تا راهنمایی به خوبی اما این طریقه دینداری نیست. هیچ کس جلوی درب این مساجد ،در این مجالس عزاداری حاضر نیست به یک نفر بدحجاب بگوید خودتان را بپوشانید بعد وارد مجلس شوید. به خدا اگر دوسه بار بهشان گفته شود و با این قیافه راهشان ندهند قهر نمی کنند بلکه می فهمند اگر می خواهند باشند باید رعایت کنند و خواهند کرد. تا وقتی مدارا و تساهل و انشالله گربه است ! را گرفته ایم عزاداری بی فایده است. تا وقتی در خیابان جردن عزاداری امام حسین شده دلیل سرگرمی و دوست پسر و دختر یابی یک عده ، این عزاداری ها به هیچ دردی نمی خورد. تا وقتی در میان جمعیت مثلا عزادار که می خواهند خیمه های آتش زده را ببینند زن و مرد به هم فشرده می شوند و زنی آنچنان جیغ های بنفش به نشانه دیدن خیمه های آتش زده می کشد و مردها به او نگاه می کنند و بیشتر توجه جلب می کند عزاداری های ما درست نیست. ازوقتی که عاشورا و محرم ماه صفر شده کارناوال و مردم برای تماشا و وقت گذرانی می آیند عزاداری ها دیگر عزاداری نیست چون باعث درست شدن که نمی شوند هیچ بدتر هم شده اند.
والله امام حسین و مادرشان و حضرت وزینب و اهل بیت پیامبر عزاداری که به خاطر آن زن و مرد در هم فشرده شوند و بدن هایشان به هم بخورد را نمی خواهند. ولله ما با این دین انتخابی مستحق عذابیم ....
واقعا امثال اقایانی که برای یک چهره حضرت عباس می خواهند تاسوعا محشر به پا کنند و همه هم و غم و فتوایشان شده قمه زنی حلال است یا حرام کجاهستند که به پیروانشان به مادرها و پدرها بگویند کمی دخترها و البته پسرها را نصیحت کنند.
این چه ترسی است بین ما افتاده که امر به معروف نکنیم مبادا کسی ناراحت شود یا ما حرف مفت نشنویم . برای اینکه وجدانمان را راحت کنیم می رویم شرایط امر به معروف را نگاه می کنیم و بعد خودمان را در یکی از شرایط عدم انجام آن جا می زنیم که خیالمان راحت شود. نمی دانم دیگر چرا با دیدن زن ها و دخترهایی که هم خودشان گناه می کنند هم باعث گناه دیگران - مردها- می شوند همه خفقان گرفته ایم. بزدل شده ایم و اسمش را وجدان گذاشته ایم .بلدیم خطبه های امام حسین را بالای منبر بخوانیم ولی دریغ از یک امر به معروف و یک نهی از منکر.
آنهایی که خارج از کشورند دیگر این درد را ندارند . من چیزی بیشتر نمی دانم فقط با چشم هایم می بینم این جامعه ای نیست که امام زمان از آن راضی باشد یا امام حسین عزاداری اش را قبول کند. امام حسین ، محرم ، تاسوعا ،عاشورا و احیا بیشتر از اینکه خوردن پلو باشند برای حفظ دین بودند. افسوس که دین دیگر رنگی ندارد و همه دنبال پلو هستند.
حکایت است که عبدالله ابن عمر فرزند خلیفه دوم جزو کسانی بود که به امام حسین توصیه کرد دنبال قدرت نباشد و خودش هم ایشان را یاری نکرد. سال بعد از واقعه عاشورا در حج شرکت کرد ، یک کوفی امد و از او که برای خودش فقیهی بود پرسید آیا خون پشه ای که روی لباس احرامش کشته باعث خراب شدن حج او می شود یا نه ؟ عبدالله بن عمر گفت اینها را ببینید پسر پیامبر خدا را کشته اند و خونش را ریخته اند و حالا نگران حرام بودن خون پشه ای روی لباس احرامشان هستند.
می ترسم ما همداستان همان مرد کوفی باشیم......
ف
اما ، امروز که عاشورای حسینی باشد من رفتم خیابان های پایین و به قولی بازار و منطقه ارک و فقط به یک دلیل برای دیدن همان مراسم سنتی آتش زدن خیمه ها در خیابان بوذرجمهری. اما ایکاش نرفته بودم چون با دیدن صحنه های امروز و چند شب گذشته- حین عبور بالاجبار از خیابان جردن- متوجه واقعیتی شده ام. وضعیت واقعا بد شده و امروز دیگر باورم شد مردم و بخصوص زنها از لحاظ حجاب واقعا بد شده اند و باید فکری به این وضع کرد. اگر کسی معابد بوداییان را دیده باشد می داند وقتی توریستی بخواهد داخل آنها بخصوص آنهایی که بت بودا هم درونشان هست برود باید پوشیده باشد. فرقی نمی کند مرد یا زن، غیرممکن است لباس استین حلقه ای ؛ دامن یا شلوارک کوتاه یا لباس های باز را داخل معابد بودایی ها راه بدهند و کسانی که بخواهند آنها را ببینند - یعنی غربی ها- می دانند و به آن عمل کمی کنند. حتی لباس های بلندی- به سبک چادرهای حرم های ما- برای پوشیدن چند دقیقه ای در این معابد تعبیه شده اند. اما اتفاقی که اینجا توی این شهر افتاده اینست که مردم واقعا دیگر به حجاب زنهایی که در این مراسم شرکت می کنند توجهی ندارند و نسبت به آن بی تفاوتند. هرکس هرجور میلش می کشد می آید. با آرایش ، با مانتوهای کوتاه، موهای رنگ کرده و درست شده، موهای بیرون از پیش و پس شال ها، پاهای بی جوراب ، مانتوهای تنگ و بدتر از همه زن های چادری که اکثرا آرایش دارند.. .. همه چشم ها آرایش شده و دور چشم ها سیاه ، با روژ وگونه های رنگین . این اتفاق فقط امروز و دیروز نیست. ماه رمضان امسال هم همین بود بخصوص وقتی عکس ها را خبرگزاری ها از زنها و دخترهای بدحجابی منتشر می کردند که در بهشت زهرا و سرمزار شهیدان گمنام و مساجد و خیابان ها مشغول مثلا دعا خواندن و احیا گرفتن بودند... و به نوعی آنها را تشویق می کردند. ولله این اسلام نیست ، شیعه هم نیست ؛ این دین من درآوردی اسلام نخواهد بود. نمی شود احیا بگیری ولی بی حجاب باشی . نمی شود قران را تکه تکه کنی ، "الذین جعلوا القران عضین "باشی و برای حسین (ع) عزادار باشی.
ما از این طرف بام افتاده ایم ، اینقدر تساهل کرده ایم وچشممان را به هوای این که عزادار امام حسین است و عزادار حضرت علی و.... بهانه جوانست و توی راه می آید بسته ایم که دیگر واقعا کور شده ایم و نمی بینیم با این وضع بدتر تشویق به بدی می کنیم تا راهنمایی به خوبی اما این طریقه دینداری نیست. هیچ کس جلوی درب این مساجد ،در این مجالس عزاداری حاضر نیست به یک نفر بدحجاب بگوید خودتان را بپوشانید بعد وارد مجلس شوید. به خدا اگر دوسه بار بهشان گفته شود و با این قیافه راهشان ندهند قهر نمی کنند بلکه می فهمند اگر می خواهند باشند باید رعایت کنند و خواهند کرد. تا وقتی مدارا و تساهل و انشالله گربه است ! را گرفته ایم عزاداری بی فایده است. تا وقتی در خیابان جردن عزاداری امام حسین شده دلیل سرگرمی و دوست پسر و دختر یابی یک عده ، این عزاداری ها به هیچ دردی نمی خورد. تا وقتی در میان جمعیت مثلا عزادار که می خواهند خیمه های آتش زده را ببینند زن و مرد به هم فشرده می شوند و زنی آنچنان جیغ های بنفش به نشانه دیدن خیمه های آتش زده می کشد و مردها به او نگاه می کنند و بیشتر توجه جلب می کند عزاداری های ما درست نیست. ازوقتی که عاشورا و محرم ماه صفر شده کارناوال و مردم برای تماشا و وقت گذرانی می آیند عزاداری ها دیگر عزاداری نیست چون باعث درست شدن که نمی شوند هیچ بدتر هم شده اند.
والله امام حسین و مادرشان و حضرت وزینب و اهل بیت پیامبر عزاداری که به خاطر آن زن و مرد در هم فشرده شوند و بدن هایشان به هم بخورد را نمی خواهند. ولله ما با این دین انتخابی مستحق عذابیم ....
واقعا امثال اقایانی که برای یک چهره حضرت عباس می خواهند تاسوعا محشر به پا کنند و همه هم و غم و فتوایشان شده قمه زنی حلال است یا حرام کجاهستند که به پیروانشان به مادرها و پدرها بگویند کمی دخترها و البته پسرها را نصیحت کنند.
این چه ترسی است بین ما افتاده که امر به معروف نکنیم مبادا کسی ناراحت شود یا ما حرف مفت نشنویم . برای اینکه وجدانمان را راحت کنیم می رویم شرایط امر به معروف را نگاه می کنیم و بعد خودمان را در یکی از شرایط عدم انجام آن جا می زنیم که خیالمان راحت شود. نمی دانم دیگر چرا با دیدن زن ها و دخترهایی که هم خودشان گناه می کنند هم باعث گناه دیگران - مردها- می شوند همه خفقان گرفته ایم. بزدل شده ایم و اسمش را وجدان گذاشته ایم .بلدیم خطبه های امام حسین را بالای منبر بخوانیم ولی دریغ از یک امر به معروف و یک نهی از منکر.
آنهایی که خارج از کشورند دیگر این درد را ندارند . من چیزی بیشتر نمی دانم فقط با چشم هایم می بینم این جامعه ای نیست که امام زمان از آن راضی باشد یا امام حسین عزاداری اش را قبول کند. امام حسین ، محرم ، تاسوعا ،عاشورا و احیا بیشتر از اینکه خوردن پلو باشند برای حفظ دین بودند. افسوس که دین دیگر رنگی ندارد و همه دنبال پلو هستند.
حکایت است که عبدالله ابن عمر فرزند خلیفه دوم جزو کسانی بود که به امام حسین توصیه کرد دنبال قدرت نباشد و خودش هم ایشان را یاری نکرد. سال بعد از واقعه عاشورا در حج شرکت کرد ، یک کوفی امد و از او که برای خودش فقیهی بود پرسید آیا خون پشه ای که روی لباس احرامش کشته باعث خراب شدن حج او می شود یا نه ؟ عبدالله بن عمر گفت اینها را ببینید پسر پیامبر خدا را کشته اند و خونش را ریخته اند و حالا نگران حرام بودن خون پشه ای روی لباس احرامشان هستند.
می ترسم ما همداستان همان مرد کوفی باشیم......
ف