Thursday, November 17, 2011

وقتی موش ها شیر می شوند

 

در بین مردم عرب زبان خاورمیانه ضرب المثلی هست که می گوید :" بدون مصر جنگ امکان ندارد ، بدون سوریه صلح" و  طرف مقابل این جنگ یا صلح اسراییل است. اما این ضرب المثل می تواند در موارد دیگری هم صادق باشد که یکی از نمونه هایش تعلیق سوریه از اتحادیه عرب است. 
در هفته ای که گذشت اتحادیه عرب یکی از بی خاصیت ترین و احمق ترین و بی منطق ترین گروه های موجود در منطقه ، تحت فشار های شدید امریکا ، قطر و البته بهشت دیکتاتورها عربستان سعودی رای به تعلیق سوریه از این اتحادیه داد. هدف اتحادیه عرب از این کار انزوای سیاسی و اقتصادی دمشق و تلاش برای بی اعتباری اسد بود تا بدین ترتیب کاری که با قذافی شد را آغاز کنند: اول انزوای جهانی و بعد آغاز حمله با هواپیماهای ناتو و پول نفت و گاز مردم کشورهای خلیج فارس. سوریه که خودش یکی از بنیان گذاران این اتحادیه است در مقابل واکنش نشان داد و این اعلام را غیر قانونی و بر خلاف اساسنامه اتحادیه توصیف کرد  چون اتحادیه عرب برای اخراج اعضایش به رای یک جانبه و یکسان تمام اعضا نیاز دارد اما  در مورد سوریه، عراق به قطعنامه  رای ممتنع داده بود و لبنان و یمن با آن مخالفت کرده بودند. ولید معلم وزیر خارجه سوریه در نشست خبری که فردای آن روز برگزار شد اعلام کرد رای اتحادیه عرب اهمیتی ندارد چون اتحادیه عرب در طول سالهای تشکیلش که برای حمایت از آرمان فلسطین بوده هیچ کار مفیدی انجام نداده و همین برای اثبات بدردنخور بودن و رای بی نتیجه اش کافیست. معلم همچنین گفت این رای تحت فشار امریکا که عضو غیر رسمی اتحادیه عرب محسوب می شود و بخاطر سیاست های مقاومت تمام این سالهای سوریه صادر شده که صد البته بازهم حرف کاملا درستی بود.
تحلیل هایی که بعد از این رای و همچنین اعلام تحریم های اقتصادی و سیاسی  اعضای این اتحادیه نوشته شد نشان می داد قطر در این میان نقش مهمی داشته و بسیاری از کشورهایی که کمی تردید داشته اند را عملا با پول خریده است. حتی بعد از این رای هم زمزمه هایی از نارضایتی بعضی از اعضا در مورد رای هایی که به زور از آنها گرفته شده شنیده می شد.



اما وزن اتحادیه عرب واقعا چقدراست ؟آیا تحریم هایی که اتحادیه همراه با امریکایی ها و اروپایی ها بر سوریه اعمال کرده اند می تواند حکومت اسد را ساقط کند؟ چیزی که مقصود واقعی ترتیب دهندگان قطعنامه است ؟ از آنچه تاریخ این اتحادیه بی خاصیت نشان می دهد چند شیخک حاشیه نشین خلیج فارس و کشورهای آفریقایی چون موریتانی و سودان آنچنان قدرت های مهم و تاثیرگذاری نیستند که حالا رای آنهابخواهد دراین اتحادیه چیزی را عوض کند و به عبارت بهتر هیچ کسی در دنیای امروز این کشورها را قبول ندارد و اگر می بینیم که هیلاری کلینتون به این کشورها سفر می کند فقط برای شوراندن آنها علیه ایران است. از سویی دیگر مسکو وپکن خصوصا روسیه دو کشور دارنده حق وتویی هستند که تا بحال محکم پشت اسد ایستاده اند. ایران با تهدیدهایش مبنی بر اینکه حمله به سوریه را حمله به ایران تلقی می کند هم تا بحال مانع حمله  لیبی-وار به سوریه شده و البته نقش حزب الله و حمایت های سید حسن نصر الله را هم نباید فراموش کرد و این نشان می دهد سوریه همچنان دوستان خودش را دارد که بخواهند او را از نظر سیاسی و اقتصادی تامین کنند و نیاز چندانی به یک مشت شیخک که خودشان روی قله  آتش فشانی نشسته اند ندارد.
حکومت اسد در طول سالهای گذشته در بین ملت های منطقه از احترام خوبی برخوردار بود( و هنوز هم هست) ، این چیزی است که در مورد ایران هم صادق است هرچند ممکنست رسانه غربی ها برعکس این قضیه را نشان بدهند اما واقعیت اینست که محور مقاومت تهران- دمشق- بیروت در طول این سالها به اندازه کافی آبرو کسب کرده است که با مقاومت مسلحانه عده ای در سوریه و حمایت ایران و حزب الله از اسد از بین نرود. از سویی دیگر مطابق آنچه اعلام شده حکومت اسد طبق بندهای پیشنهاد قبلی اتحادیه عرب برای پایان دادن به ناآرامی ها  در سوریه بیشتر از 1200 زندانی سیاسی را آزاد کرد، کمیته بازنگری قانون اساسی را تشکیل داد و به خبرنگاران هم اجازه ورود به این کشور را داد ، به مناسبت عید قربان عفو عمومی برای کسانی صادر کرد که حاضر باشند سلاح هایشان را بر زمین بگذارند و حتی امروز خبرهایی مبنی بر خروج نظامیان ارتش از حمص شنیده می شد که نشان از عزم راسخ حکومت برای آشتی دارد. به این ترتیب و با سرسختی و کله شقی اپوزیسیون ( خارج از)سوریه برای عدم همکاری  برای هرگونه گفتگو بنظر می رسد فضای غبارآلود حاکم بر قیام سوریه بتدریج  روشن تر می شود و گروه های مسلحی که  با فرستادن ویدئوهای انفجار گردان های ارتش و انداختن جنازه های سربازان در رودخانه ها و کشتن مسیحیان و شیعیان در شهرهای مختلف وحشی گری خودشان را نشان می دهند بتدریج از دایره اپوزیسیون موجه خارج می شوند و رنگ گروه های مسلحی را به خود می گیرند که هیچ کشوری وجود آنها را که مخل نظم و آرامش هستند تحمل نمی کند و از اینجا به بعد سوریه می تواند با راحتی خیال آنها را سرکوب کند چرا که فرمان عفو عمومی و آزادی زندانیان و ... صادر شده تا بهانه دیگری برای این افراد مسلح باقی نماند. 


در یکی دو هفته گذشته هم تمام شهرهای سوریه شاهد تظاهرات های مختلف حمایت از اسد بوده اند تا بدین ترتیب مردم خود این کشور نیز به این نتیجه برسند که اگر این وضعیت ادامه یابد سوریه وارد جنگ داخلی -درست شبیه به آنچه در لبنان روی داد و به مدت 15 سال ادامه یافت - می شود و ظاهرا آنها چنین چیزی را نمی خواهند. از سویی دیگر اتفاقاتی که پس از اعلام آزادی لیبی در این کشور افتاد و خرابی مقبره ها و گورستان ها به دست سلفی های لیبی و قتل های انتقام جویانه ( هرچند انعکاس زیادی پیدا نکرده است) باعث شده تا همه احساس کنند اگر تندروهای سلفی در سوریه پس از اسد ظاهر شوند- حتی اگر به قدرت نرسند- در آن صورت مسیحیان و علوی ها دیگر روز خوش نخواهند دید و محض اطلاع ایرانیان عزیز نیز باید عرض کرد دیگر نه از مقبره حضرت زینب نشانی خواهد ماند و نه از مقبره حضرت رقیه دخت حسین بن علی .

سوریه در حال حاضر بدترین روزهای خودش را طی می کند، بخصوص که فشار رسانه های غربی ومنطقه ای خصوصا العربیه و الجزیره که شمشیر را از رو بسته اند روی این کشور بسیار زیاد است. شاید فشاری که اکنون بر حکومت اسد وارد می شود را حافط اسد پدر او تجربه نکرده بود اما سختی ها همیشه آدم ها را محکم تر می کنند. سوریه تجربه انزوای بین المللی را نیز دارد: در سالهای پس از ترور حریری و شبه انقلابی که منجر به خروج نیروهای سوری از لبنان شد فشار رسانه ای و انزوای بین المللی بر دمشق بسیار زیاد بود اما حکومت این کشور این مرحله را طی کرد تا دوباره بتواند به صحنه بین المللی برگردد. این بار نیز همین گونه خواهد بود خصوصا که دوستان سوریه مانند تهران نشان داده اند که پشت این کشور هستند و عدم مسافرت احمدی نژاد به کنفرانس گاز دوحه در اعتراض به رفتارهای قطر از همین موضوع سرچشمه می گیرد. بعلاوه ایران می داند تبلیغات اخیر بین المللی و رجز خوانی های اسراییل و فشار بر سوریه همه در یک راستا هستند  و ساقط کردن اسد به بهانه های واهی مقدمه ای برای ساقط کردن نافرجام تهران خواهد بود.

پی نوشت :
1- بن ویدمن یکی از خبرنگاران ارشد شبکه سی ان ان که مستقر در خاورمیانه است اخیرا در نوشته ای + دقیقا همین موضوع و ارتباط بزرگنمایی اتفاقات سوریه و ایران هراسی غرب و عرب از ایران را بررسی کرده است. 
2- از نقش امپریالیستی جدید قطر - با تکیه بر پول گاز و قدرت الجزیره- نباید غافل شد ، قطر تازه در آغاز راهی است که برگزیده است. 
 3- نوشته های دیگر من در مورد سوریه :   

بازی های نخ نما در سوریه + 

خط پایان قذافی در لیبی + 


  س










   

No comments: