یکی از مشکلاتی که هر کاربر اینترنتی در ایران با آن مواجه است مسئله فیلترینگ ناعادلانه ای است که تقریبا در همه جای وب فارسی رسوخ کرده است و ظاهرا اعتراضات به این پدیده به جایی نمی رسد و به نظرمی آید تقریبا همه دست از اعتراض کردن برداشته اند و به جای آن به روش های مختلف دور زدن فیلترینگ روی آورده اند. البته این وضعیت در تلفن های هوشمند که با آپ ها هم کار می کنند با قوت کمتر و بیشتر ادامه دارد و آنجا هم کاربران به انواع و اقاسم حیله ها متوسل می شوند تا کار خودشان را انجام بدهند.
حال اینکه چه موضوعاتی هستند که مورد فیلترینگ جمهوری اسلامی قرار می گیرند بحث جداگانه ای است اما عجالتا همه ما از دو یا سه مورد آنها مطمئن هستیم:
۱- جمهوری اسلامی سایت هایی که به مسائل جنسی و پورنوگرافی می پردازند را فیلتر می کند : بسیار عالی.
۲- جمهوری اسلامی سایت هایی که به مسائل مذهبی غیر تایید نظام می پردازند را فیلتر می کند. من شخصا در این مورد سرچی انجام نداده ام اما چشم بسته هم می توانم حدس بزنم سایت هایی که مربوط به بهاییان است یا سایت هایی که تبلیغ اسلام به سبک داعشی و وهابی یا حتی تبلیغ مسیحیت می کنند فیلتر شده اند : آن را هم می توان گفت بسیار عالی.
۳-جمهوری اسلامی سایت های سیاسی مخالفانش را فیلتر می کند : این مخالفان می توانند افرادی مانند منافقین باشند٫ می توانند شبکه های فارسی زبان غربی مانند بی بی سی فارسی و دویچه وله و رادیو فردا باشند که توسط حکومت های غربی یا CIA سازماندهی می شوند و حتی سایت هایی که متعلق به مخالفان سیاسی خارج نشین هستند مثل کلمه و... در این مورد نمی توان گفت بسیار عالی اما می شود به اینکه نظام معذوریت های سیاسی-امنیتی دارد استناد کرد هرچند این دلیل کافی برای توجیه این فیلترینگ نیست.
اما گاهی هرچقدر شما معذوریت های نظام را در نظر بگیرید باز هم نمی توانید فیلترینگ را توجیه کنید: یک نمونه که همین شب گذشته من مثالش را دیده ام و واقعا متاسفم برای نظام در درجه اول و در درجه دوم برای دولتی که خیلی ادعایش می شود و شخص شخیص رییس جمهورش و بعضی از مشاوران و وزرایش در شبکه های اجتماعی ای حضور دارند که عملا برای مردم عادی مثل من نوعی فیلتر و به عبارت بهتر ممنوع است.
شب پیش من یک مقاله دیدم در مورد آخرین گزارش مجمع جهانی اقتصاد World Economic Forum در مورد رتبه بندی شکاف جنسیتی در جهان +: بگذریم که از این موضوع که ایران در این جدول که ۱۴۵ کشور جهان را در نظر گرفته در مقام ۱۴۱ قرار دارد و یادمان باشد که اطلاعات مربوط به ایران را نه فمینست های ایرانی بلکه سازمان های داخلی مثل سازمان آمار یا مرکز زنان ریاست جمهوری به سازمان های جهانی می دهند.
اما تمام این چیزها را گفتم تا به این جا برسم که : من دیشب صفحه مربوط به ایران را جایی دیدم که فیلترینگ نبود و امروز وقتی از خانه با اینترنت وای فای متصل شدم اطلاعات مربوط به ایران در دسترس نیست +. (البته اگر از جایی دیگر به غیر ازIP ایران باز شود اطلاعات کامل نمایش داده خواهد شد)
این توضیح را باید بدهم که رتبه ایران در دوسال گذشته و در دوسالی که از ریاست جمهوری حسن روحانی می گذرد به ۱۴۱ تنزل کرده و صفحه ای که همین بالا لینکش را گذاشته ام اطلاعات از سال ۲۰۰۵ را ثبت کرده که نشان می دهد در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد فاصله شکاف جنسیتی بین زنان و مردان در ایران حداقل ۱۰ رتبه با وضعیت کنونی فاصله داشته و در وضعیت بهتری بوده است. (این که چرا این کیس خاص را برای این نوشته انتخاب کردم بخاطر رشته تحصیلی ام است)
اما این یک مثال خیلی خیلی ساده از اتفاقی است که هرروز دارد می افتد و ملت در مقابل آن کاملا بی تفاوت شده اند حالا این بی تفاوتی یا از سر اینست که به این نتیجه رسیده اند نرود میخ آهنین در سنگ یا اینکه برای شان آزادی اطلاعات چندان مهم نیست یا آنقدر درگیر مسائل و مشکلات روزمره شده اند که این را اصلا مشکلی که اهمیت داشته باشد به حساب نمی آورند.
اما بحث اینجاست: جمهوری اسلامی مدعی آزادی بیان است اما به نظر می رسد حکومت آزادی بیان را چیزی مثل این می داند که ملت در تاکسی و مترو به دولت فحش بدهند یا در صف سبزی فروشی غرغر کنند و کسی هم چیزی به آنها نگوید در اینصورت می توان گفت وای!!! ما چقدر آزادی بیان داریم که به دولت فحش هم فحش می دهیم و بازهم اتفاقی نمی افتد.
اما یکی از ارکان اساسی آزادی بیان آزادی اطلاعات است چیزی که جمهوری اسلامی به هیچ عنوان نمی تواند ادعای آن را داشته باشد ( برخلاف رفتارهای دیپلمات های ارشد ایرانی که هرجا می روند طوری رفتار می کنند که بله! در ایران همه چیز آزاد و روشن و بسیار هم شفاف است!)
متاسفانه درمورد آزادی بیان کشورهای عربی همسایه در خلیج فارس با حاکمان دیکتاتورشان و حتی اسراییل وضعیت بسیار بسیار بهتری از ما دارند.
مسئله ای که دولتمردان و مسئولان ایرانی از آن غافلند اینست که شبکه های اجتماعی قابلیت های گسترده ای برای رساندن صدای ایران ٫ مردم ایران و حتی ارزش های شیعی و مثلا! انقلابی را به همه نقاط دنیا دارند. افراد زیادی در ایران هستند که این توانایی را دارند که در شبکه های اجتماعی به نفع کشور فعالیت کنند (بی هیچ مزد و منت) تا خیلی از کلیشه های رایج در مورد این کشور و مردمش را بشکنند و حتی از میان مسلمانان و غیر مسلمانان و گروه های اجتماعی کشورهای دیگریارکشی کنند.
متاسفانه باب این امکان مدتهاست در کشور ما با فیلترینگ گسترده و کج سلیقه و بی منطق بسته شده و هیچ کس به فکر استفاده از این فرصت های طلایی نیست.
No comments:
Post a Comment