Wednesday, July 9, 2008

سلام. چهارشنبه 19 تیرماه ساعت 14:30
من روزگاری کل کتاب تذکره الاولیای عطار نیشابوری را خواندم. بر دیدم نسبت به جهان خیلی اثر گذاشت. اصولانگاهم را تغییر داد. احساس کردم ما نسبت به خدا خیلی غافلیم و ناشکر در صورتیکه از نظر عرفا باید در همه حال او را در نظر داشته باشیم بعد چی میشود ؟ گناه نمی کنی . ظلم نمی کنی . به دیگران حرف بد نمی زنی چون می دانی همه جا حاضر و ناظر است. همان که امام خمینی گفت : "عالم مظهر خداست".
بهرحال من امروز راجع به ابراهیم ادهم می نویسم ویکی از حکایات او که روی من اثر زیادی داشت. حتی آن را چند روزی نوشتم و به دیوار اتاقم زدم. ابراهیم ادهم از عرفای قرن دوم هجری ( 8 میلادی ) است . گفته میشود شاهزاده ای یا ملکی بود و متنبه شد. مورخ ایتالیایی نیکولائو مانوچی که زمان شاهان مغول در دربار آنها در هند بود راجع به او توی کتابش نوشته و یک شاعر انگلیسی به نام لی هانت ( 1859-1784) هم در شعری به نام " ابو ابن ادهم " از داستان او که جبرییل را به خواب دید که نام دوستان خدا را می نوشت یاد کرده است. ظاهرا ابراهیم در اندونزی معروف است. والله اعلم .!
اما داستان او :

نقل است ابراهیم نشسته بود مردی بیامد و گفت " ای شیخ من بر خود بسی ظلم کرده ام . مرا سخنی بگوی تا آنرا امام خود سازم". ابراهیم گفت : اگر از من شش خصلت قبول کنی بعد از آن هیچ تورا زیان ندارد : "اول آنکه ؛ چون معصیتی خواهی کرد روزی او مخور"
او گفت :هرچه در عالم است رزق اوست چون نخورم ؟
ابراهیم گفت نیکو بود که رزق او خوری و در وی عاصی باشی ؟ دوم آنکه ؛ چون معصیتی خواهی کرد از ملک او بیرون رو.
گفت این سخن دشوارتر است . چون مشرق و مغرب بلاد الله است . من کجا روم؟
ابراهیم گفت : نیکو بود که ساکن ملک او باشی و در وی عاصی باشی؟
سیوم انکه ؛ چون معصیتی کنی جایی کن که خدای - تعالی - تورا نبیند.
مرد گفت : این چگونه باشد ؟ که او عالم الااسرار است.
ابراهیم گفت : نیکو بود که رزق او خوری و ساکن بلاد او باشی و از او شرم نداری و در نظر او معصیت کنی ؟ چهارم آنکه چون ملک الموت به قبض جان تو آیِد ، بگو مهلتم ده تا توبه کنم.
گت : او از من این قبول نکند. گفت پس چون قادر نیستی که ملک الموت را یک دم از خود دور کنی تواند بود که پیش از انکه بیاید توبه کنی.
پنجم چون نکیر و منکر بر تو آیند هردو را از خود دفع کنی ( برانی )
گفت هرگز نتوانم.
گفت پس جواب ایشان را اکنون آماده کن. ششم آنکه فردای قیامت که فرمان آید که : گناهکاران را به دوزخ برند تو مرو.
گفت : امکان باشد که من با فریشتگان برایم ( با آنها جدل کنم؟)
پس گفت تمام است این چه گفتی ( یعنی خودت جواب خودت را دادی )
و درحال توبه کرد و در توبه شش سال بود تا از دنیا رحلت کرد- آن مرد .

اما در مورد مرگ ابراهیم نوشته اند زمان مرگ خودش را از خلق پنهان کرد و مکان دفن او پیدا نیست.
آن زمان عصر بیگناهی بود یا الان هم این آدمها روی زمین هستند؟
جایی خواندم اوتاد و ابدالی روی زمین هستند که وقتی یکی از آنها می میرد یکی دیگر روی زمین جایگزین آنها میشود و انها هستند که مایه آرامش زمین هستند و مانع عذاب. نمی دانم. !
فعلا همین.
نوشته شده بوسیله فرشته صادقی.

No comments: