۱- این جمله را در اول این نوشته فقط بخوانید چون در آخر این نوشته من دوباره به آن رجوع خواهم کرد: «یکی از ویژگی های جهانی شدن تبدیل زمان کرونولوژیک به زمان بی پایان و از بین رفتن تمایز میان گذشته و حال و آنچه همزمانی یا در لحظه بودن نامیده می شود است. بطوریکه خاطره و تاریخ را محو و ناامنی و اضطرابی پایدار در افراد ایجاد می کند. برای افراد گرفتار آمده در چنین بحرانی هویت سازی به واسطه تاریخی خاص اهمیتی مضاعف پیدا می کند و احساس تداوم بدون یک گذشته مشترک بسیار دشوار می شود. » (جهانی شدن-هویت و فرهنگ: احمد گل محمدی)
۲- یکی از دوستان تعریف می کرد در هتلی در دوبی به مسئول ریسپشن که پشت سرش نقش بزرگی از خاورمیانه آویزان شده بود٬ گفته بود این نقشه تحریف تاریخ است چون نه تنها خلیج فارس را برداشته بلکه حتی خلیج خالی هم نگذاشته و آنرا تبدیل به خلیج عربی کرده است. می گفت به او گفتم چه اصراری دارید که تاریخ را تحریف کنید و او خندید و جوابی نداد. ( البته از یک مسئول ریسپشن چه انتظاری می توان داشت ؟ ) بعلاوه اولین باراین بود که جمال عبدالناصر این واژه را از سر لجبازی و دشمنی با شاه توی دهان اعراب انداخت چون شاه با اسراییل رفاقت داشت - و در قضیه تحریم نفتی اسراییل توسط اعراب به اسراییل نفت می فروخت- و انگلیسی ها بعد از ناصر راهش را در جا انداختن این واژه جعلی ادامه دادند.
۳- قضیه اسکاردادن به آرگو هم همین است. بیشتر از هرچیز دیگر این تحریف تاریخ است که صدای آدم ها - و ما ایرانی ها- را درمی آورد چون جای آدم ها را عوض می کند و حقایق و آدم ها را وارونه جلوه می دهد. امریکایی ها با سیستم بزرگ فیلم سازی شان در هالیوود در همه چیز دست می برند . مسئله اینست که همه آدم های دنیا دنبال حقیقت جویی نیستند. چیزی را که می بینند باور می کنند. ( در ایران خودمان هم همین است. فرقی ندارد) مگر چند درصد آدم ها دنبال یک موضوع می روند تا آخر و کنه اش را پیدا کنند؟ بنابراین از ویژگی نفس گیر و پرهیجان فیلم ( اصولا چند تا از فیلم های هالیوود در سال نفس گیر و پرهیجان نیستند؟) و این مزخرفات دیگر که بگذریم آنچه می ماند اینست که این فیلم های سینمایی معمولا در وٰرای ظاهرشان پر تعلیق و داستان پر کشش شان همیشه هدفی دارند و آن هدف در لایه های بعدی فیلم تحقق پیدا می کند. آرگو هم مستثنا نیست.
۴- حالا می توانیم بگوییم خب! بگذار تحریف کنند چی می شود ؟ می شود این را گفت ولی قضیه وقتی وخیم می شود که همه چیز دست آنهاست . وقتی شما می خواهید در مورد موضوعی اطلاع پیدا کنید سرچ می کنید و اولین سایتی که توی آن می روید چیست ؟ معلومست : ویکی پیدیا! حالا باید پرسید همه چیز در این ویکی پیدیا درست است ؟ البته که نه. ادعای این سایت اینست که می توان هرگونه اشتباهی را در آن درست کرد و این دقیقا اتفاقی است که نمی افتد. یعنی شما مثلا در ظاهر حق ادیت کردن آنرا دارید اما عملا این ادیت کردن رخ نمی دهد. مثلا شما هربار بروید به صفحه اورشلیم -القدس و این جمله را که پرجمعیتترین شهر اسراییل و پایتخت آن است را تغییر بدهید هیچ اتفاقی نمی افتد. ( این کاریست که من بارها انجام داده ام و بی نتیجه بوده است) با اینکه طبق قطعنامه های سازمان ملل قدس پایتخت کشور فلسطینی است و پایتخت اسراییل تل آویو است . در واقع ویکی پیدیا دروغ به خورد ملت می دهد و همه این دروغ ها را به صورت واقعیت باور می کنند و وقتی چیزی در اذهان آدم ها جا بیفتد دیگر بیرون کشیدنش معمولا سخت است. این می شود تاریخ سازی و تحریف تاریخ به سادگی و راحتی تمام و شما کاری در موردش نمی توانید بکنید چون بعضی از مقالات یا مدخل ها عملا بسته هستند. اینست که امکان تغییر دادن شان نیست. ( مثال دیگری هم دارم که نگه داشته ام ببینم تغییری که داده ام را اعمال می کنند یا نه و شاید بعدا آن مثال را در پی نوشت اینجا اضافه کنم)
۵- برگردیم به جمله ای که در پاراگراف اول آمده است. جهانی سازی خاطره و تاریخ را محو و ناامنی و اضطرابی پایدار در افراد ایجاد می کند. بنابراین بازسازی روایت تاریخی خاص و تاکید بر هویت برآمده از چنین روایتی می تواند در مقابل این تاثیر بحرانافرین جهانی شدن بیاستد. این تاریخ معمولا تاریخ درخشان قوم و نژاد و امتی است که از گذشته ای بسیار دور در سرزمینی معین سکونت داشته و اصالت وبرتری خود را همواره حفظ کرده است. انسان هایی که در دنیای کنونی همزمان و غیر تاریخی شدن را تجربه می کنند می کوشند با توسل به چنین روایت هایی حافظه تاریخی خود را فراخوانند و بر اضطراب و ناامنی ناشی از احساس عدم تداوم غلبه کنند. (جهانی شدن-هویت و فرهنگ: احمد گل محمدی)
۶- تاریخ ایران کشور ما سراسر آکنده و پر از چنین موقعیت های درخشانی است : چه زمانی که اسلام را با آغوش باز پذیرفته شد و ایرانی ها دیوان سالاری را به فاتحان مسلمان آموختند و برای چندین قرن در دستگاه حکومتی بنی امیه و بنی عباس به رفق و تفق امور کشورداری مشغول بودند. چه زمانی که مغول های صحراگرد را در فرهنگ خودشان جذب کردند و کاری کردند که نسل دوم آنها مسلمان شدند و خدمات شایانی به ایران و اسلام کردند. و چه زمانی که در عصر صفوی هویت تاریخی و مذهبی ایران شکل داده شد . جای هیچ تردیدی نیست که ما امروز هویت نیرومند شیعی- ایرانی مان ( بخصوص شیعی ) را مدیون صفویان هستیم. -بگذریم که اسمی از آنها نیست اما هیچ چیز نمی تواند از ارزش کار بزرگی که آنها انجام دادند کم کند. در واقع ارزش کار آنها را تنها اعرابی می دانند که با صفویان دشمن هستند.
این واقعیتی است که محمود احمدی نژاد ( و حلقه همفکران او) آنرا فهمیده اند و برای همین است که همیشه بر این هویت ایرانی تاکید می کنند. در دنیای امروزی که دیگر هیچ مرز و مکانی برای محدود کردنش قابل تعریف نیست٬جایی که آرگوها و ۳۰۰ ها را به خورد مردم دنیا می دهند و ابوریحان اماراتی می شود و مولوی ترک و نظامی اهل آذربایجان کنونی. ما چاره ای نداریم مگر اینکه دوباره به دامن هویت نیرومند ایرانی-شیعی مان برگردیم. اگر مذهبی هستیم هویت شیعی برایمان اولویت پیدا می کند و اگر مذهب را قبول نداریم دست کم به هویت ایرانی بچسبیم چون این دو بهرحال مثل دوروی یک سکه عمل می کند و بازتاب همدیگر هستند. این واقعیت را عده کمی فهمیدند و عده ای ع .. مانده امثال علی مطهری و همفکرانش یا اصول گرایان که هنوز در دهه ۴۰ شمسی مانده اند وهمه چیز را سیاه و سفید می بینند و یا ملا نقطی هایی که دايما دنبال بهانه گرفتن به شیوه بنی اسراییل هستند هرگز نخواهند فهمید.
۷- همه کسانی که نوشته های من را می خوانند می دانند من هوادار چه کسی هستم و فکر نمی کنم لزومی هم به گفتن آن یا تبلیغ کردنش باشد. بند ۶ نوشته من هم قضاوت ارزشی نیست بیان چیزی است که وجود دارد اما متاسفانه دشمنی ها به آنچنان حدی رسیده است که دیگریارای گفتن و دیدن و شنیدن برای کسی باقی نگذاشته است.
۵- برگردیم به جمله ای که در پاراگراف اول آمده است. جهانی سازی خاطره و تاریخ را محو و ناامنی و اضطرابی پایدار در افراد ایجاد می کند. بنابراین بازسازی روایت تاریخی خاص و تاکید بر هویت برآمده از چنین روایتی می تواند در مقابل این تاثیر بحرانافرین جهانی شدن بیاستد. این تاریخ معمولا تاریخ درخشان قوم و نژاد و امتی است که از گذشته ای بسیار دور در سرزمینی معین سکونت داشته و اصالت وبرتری خود را همواره حفظ کرده است. انسان هایی که در دنیای کنونی همزمان و غیر تاریخی شدن را تجربه می کنند می کوشند با توسل به چنین روایت هایی حافظه تاریخی خود را فراخوانند و بر اضطراب و ناامنی ناشی از احساس عدم تداوم غلبه کنند. (جهانی شدن-هویت و فرهنگ: احمد گل محمدی)
۶- تاریخ ایران کشور ما سراسر آکنده و پر از چنین موقعیت های درخشانی است : چه زمانی که اسلام را با آغوش باز پذیرفته شد و ایرانی ها دیوان سالاری را به فاتحان مسلمان آموختند و برای چندین قرن در دستگاه حکومتی بنی امیه و بنی عباس به رفق و تفق امور کشورداری مشغول بودند. چه زمانی که مغول های صحراگرد را در فرهنگ خودشان جذب کردند و کاری کردند که نسل دوم آنها مسلمان شدند و خدمات شایانی به ایران و اسلام کردند. و چه زمانی که در عصر صفوی هویت تاریخی و مذهبی ایران شکل داده شد . جای هیچ تردیدی نیست که ما امروز هویت نیرومند شیعی- ایرانی مان ( بخصوص شیعی ) را مدیون صفویان هستیم. -بگذریم که اسمی از آنها نیست اما هیچ چیز نمی تواند از ارزش کار بزرگی که آنها انجام دادند کم کند. در واقع ارزش کار آنها را تنها اعرابی می دانند که با صفویان دشمن هستند.
این واقعیتی است که محمود احمدی نژاد ( و حلقه همفکران او) آنرا فهمیده اند و برای همین است که همیشه بر این هویت ایرانی تاکید می کنند. در دنیای امروزی که دیگر هیچ مرز و مکانی برای محدود کردنش قابل تعریف نیست٬جایی که آرگوها و ۳۰۰ ها را به خورد مردم دنیا می دهند و ابوریحان اماراتی می شود و مولوی ترک و نظامی اهل آذربایجان کنونی. ما چاره ای نداریم مگر اینکه دوباره به دامن هویت نیرومند ایرانی-شیعی مان برگردیم. اگر مذهبی هستیم هویت شیعی برایمان اولویت پیدا می کند و اگر مذهب را قبول نداریم دست کم به هویت ایرانی بچسبیم چون این دو بهرحال مثل دوروی یک سکه عمل می کند و بازتاب همدیگر هستند. این واقعیت را عده کمی فهمیدند و عده ای ع .. مانده امثال علی مطهری و همفکرانش یا اصول گرایان که هنوز در دهه ۴۰ شمسی مانده اند وهمه چیز را سیاه و سفید می بینند و یا ملا نقطی هایی که دايما دنبال بهانه گرفتن به شیوه بنی اسراییل هستند هرگز نخواهند فهمید.
۷- همه کسانی که نوشته های من را می خوانند می دانند من هوادار چه کسی هستم و فکر نمی کنم لزومی هم به گفتن آن یا تبلیغ کردنش باشد. بند ۶ نوشته من هم قضاوت ارزشی نیست بیان چیزی است که وجود دارد اما متاسفانه دشمنی ها به آنچنان حدی رسیده است که دیگریارای گفتن و دیدن و شنیدن برای کسی باقی نگذاشته است.
No comments:
Post a Comment