Saturday, November 14, 2015

روشنفکر نمای وطنی با خودش چند چند است؟


در طول دو هفته گذشته سه واقعه در عرف معمول موسوم به تروریستی در سه گوشه دنیا اتفاق افتاده اند . اما واکنش ها به این حوادث فقط می تواند دوگانه پنداری و استاندارهای مسخره غربی ها و متحدان عربی و دنباله روهای ایرانی آنها را بیشتر عیان کند.

پرده اول:
 روز ۳۱ اکتبر یک هواپیمای روسی با ۲۲۴ سرنشین که ۲۵ نفر آنها زیر ۱۸ سال بودند در اثر انفجار یک بمب در صحرای سینای مصر سقوط می کند و تکه هایش و جنازه های مسافرانش در محدوده ای به عرض ۲۰ کیلومتر پخش می شود. حادثه همه را ناراحت می کند. در بعضی کشورها در بیرون سفارت روسیه عروسک و گل و شمع های روشن به نشانه همدردی می گذارند. درایران البته جماعت روشنفکرنمای همیشه در صحنه چنین کاری نمی کند و در خفا حتی از اینکه این بلا بر سر روس ها آمده خوشحال هم هست. چون روسیه در سوریه مشغول حمله هوایی به داعش و سایر تروریست هایی است که دوستان امریکا و فرانسه و غرب و عرب های خلیج فارسند و بدتر اینکه پوتین دارد با این کار به بشارالاسد کمک می کند که بشار 
.دوست ایران و حزب الله است . و همین گناه برای حمله به روس ها کافیست.


پرده دوم:
 شب جمعه در مراسم دعای کمیل در منطقه ضاحیه جنوب بیروت دو بمب گذار دست کم ۴۴ را شهید می کنند و حدود ۲۴۰ نفر را مجروح. روشنفکرنمای همیشه در صحنه وطنی صد البته برای چنین اتفاقی تره هم خرد نخواهد کرد چون بهرحال آن آدم ها مذهبی بودند که در دعای کمیل شرکت کرده بودند بعلاوه همانها هستند که شوهر و پدر و پسرو برادرشان در سوریه دارند دوشادوش سپاه پاسداران و نیروهای سوری و ارتش بشار علیه داعش و بقیه تروریست ها می جنگند و البته بشار دوست ایران و حزب الله است و همین گناه برای لبنانی ها کافیست.


پرده سوم:
وقایع شب گذشته (۱۳ نوامبر) در پاریس است جایی که حمله های بمب گذاری و تیراندازی به کنسرت راک و رستوران کامبوجی و مراکز تفریح و شب نشینی در پاریس حدود ۱۳۰ کشته برجا گذاشته است. گفته می شود قرارست جمعیت روشنفکرنمای همیشه در صحنه امروز با ملت و دولت فرانسه  بیرون سفارت شان در همدردی برگزار کند. (کاری که برای نشریه هتاک شارلی ابدو انجام دادند و هیچ کس با آنها برخورد نکرد) حالا بگذریم که دنیا-- که عبارت باشد از واشنگتن و لندن-- برخی از ساختمان های بلندشان را با سه رنگ پرچم فرانسه نورافشانی کرده اند به نشانه حمایت.

البته دولت غرب گرای ما هم روی دربایستی می کند و از واکنش ها و تبعاتش می ترسد وگرنه  اینهایی که ما می شناسیم اهلش هستند که بدهند برج میلاد را سه رنگ پرچم فرانسه نورافشانی کنند. ( آب نمی بینند وگرنه شناگر های ماهری هستند). برای انفجارهای بیرون وزارت خارجه محکوم می کند و برای وقایع پاریس بهرحال شخص شخیص رییس جمهور معتدل باید بطور لفظی اعلام همدردی کند که نشان بدهد ما با شماییم.  

نکته اما در این میان استاندارهای دوگانه و حال به هم زن غربی ها و متحدانشان در خارج و مریدان و نوچه هایشان در داخل ایران است. حمله تروریستی و ارهاب حمله تروریستی و ارهاب است. اگر خوبست برای همه خوبست و اگر بد است برای همه بد. اگر داعش هواپیما منفجر می کند باید همانطور محکوم و باکشور قربانی همدردی بشود که در ضاحیه بیروت بمب منفجر می کند که در پاریس آدم می کشد. اما معلوم نیست یک مشت اجنبی پرست در این کشور می خواهند بلاخره تکلیفشان را با خودشان و بقیه روشن کنند یا نه؟ و البته عدم همدردی فرانسه در ماجرای کشته شدن بیشتر از ۴۰۰ حاجی ایرانی در عربستان سعودی را هم فراموش نکرده ایم و می دانیم خب!!!! فرانسه فرانسه است با نشان لوژیون دونورش با مشروبات الکلی اش با ادعاهای حال بهم زن آزادی بیانش با پاریس بوگندویش که بهشت آمال غرب زدگان و فرنفکوفیل هاست و دیگر چه می توان گفت؟  

Friday, October 2, 2015

حملات هوایی روسیه در سوریه: نوید بخش تغییر در معادلات منطقه؟


امروز دوم اکتبر و سومین روز آغاز حملات هوایی روسیه در سوریه است که به دنبال درخواست  بشار الاسد از رییس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین صورت گرفت و مجلس روسیه (دوما) پیش از آغاز حملات اجازه فرستادن نیروی نظامی به سوریه را صادر کرد.

روس ها مدعی اند عملیات نظامی آنها در سوریه در حال حاضر فقط هوایی است و نیروی زمینی ارسال نخواهند کرد٫ اما آمریکا و کشورهای غربی مدعی اند روسیه تفنگداران دریایی به سوریه فرستاده است. البته مسکو پیش از این هم گفته بود که نیروهایی برای محافظت از پایگاه های هوایی و دریایی اش که در بندر طرطوس در استان لاذقیه دارد فرستاده است. از سویی دیگر خبرگزاری رویترز دیروز به نقل از منابع لبنانی مدعی شد ایران و حزب الله در هفته گذشته نیروهای ویژه ای به سوریه فرستاده اند و با پشتیبانی هوایی روسیه آماده یک حمله زمینی بزرگ در شمال سوریه می شوند. 

در سوریه چه اتفاقی در حال افتادن است؟ 

۱۶ مرداد یا ۷ اگوست امسال خبرگزاری رویترز مدعی شد فرمانده سپاه قدس سردار قاسم سلیمانی سفری به مسکو داشته و طی آن در مورد اوضاع سوریه با پوتین گفتگو کرده است. متعاقب آن خبرهای در مورد ارسال نیروها و کمک های نظامی روسیه به روسیه شد. روس ها گفتند کمک های نظامی بخشی از قراردادهای قبلی بین دو کشور است و رفت و آمد نیروهای نظامی هم به پایگاه های روسیه چیز جدیدی نیست اما حملات هوایی روسیه نشان می دهد برنامه کاملا دقیقی از مدتی پیش در حال ریخته شدن بوده و حالا ما شاهد اجرایی شدن آن هستیم. البته پیش از این صحبت هایی در مورد حضور تک تیراندازهای روس درشهر استراتژیک زبدانی جایی که حزب الله با داعش در حال جنگ است شنیده شده بود ولی  این اخبارهیچ وقت تایید یا تکذیب نشدند. 

آن طور که بعضی از منابع سوری مطلع مدعی هستند حالا بین ایران- عراق - روسیه و سوریه به همراهی حزب الله لبنان برنامه ای کاملا دقیق و حساب شده ریخته شده که به غافلگیری شدید آمریکا و هم پیمانانش منجر شده است. گفته می شود کرملین زمانی با ورود نظامی به معرکه سوریه موافقت کرد که متوجه شد ترکیه دوباره کمک های نظامی جدید به داعش رسانده است. از طرفی روسیه که جمعیت مسلمان قابل توجهی در داغستان و چچن دارد می داند بسیاری از نیروهای داعش چچنی هستند و همیشه خطر بازگشت شان یا فعال شدن نیروهای هم عقیده با آنها در اراضی روسیه وجود دارد پس ترجیح می دهد کار این آدم ها را نه در خاک خودش بلکه در سوریه یکسره کند.
به هر ترتیب حالا یک اتاق فرماندهی عملیات علیه داعش در دمشق و یک اتاق فرماندهی در بغداد تاسیس شده است. فرماندهی اتاق دمشق دست روس ها و فرماندهی اتاق بغداد دست ایرانی ها و البته عراقی هاست. ارتش سوریه روی زمین می جنگد٫روسیه مامور تامین امنیت لاذقیه٫ حما و بخش هایی از حلب است. ایرانی ها مامور تامین امنیت دمشق تا درعه و قنیطره در بلندی های جولان هستند. به حزب الله گفته شده نیروهایش را در استان حمص جایی که داعش و جبهه النصره حضور دارند مستقر کنند. سوریه به به حزب الله ۷۵ تانک نیز داده تا بتواند در حملاتش علیه تکفیری ها از آنها استفاده کند.

روسیه در سه روز گذشته پایگاه ها و انبارهای نظامی و ستادهای نه تنها داعش بلکه سایر گروه های مخالف نظامی اسد مثل احرار الشام٫ جبهه النصره و گروه های دیگر را هدف قرار داده است. همین باعث عصبانیت امریکا و فرانسه و ترکیه و عربستان شد که رسما در این چند سال گذشته تامین کننده مالی و نظامی این گروه ها به امید سرنگونی اسد بوده اند. حتی سناتور آمریکایی جان مک کین دیروز به صراحت گفت روسیه شبه نظامیانی که سازمان CIA آموزش داده بوده را هدف قرار داده است.   دیروز سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه در یک نشست خبری در سازمان ملل در جواب به خبرنگار الجزیره که می پرسید از نظر شما تروریست چه کسی است که آنها را هدف قرار می دهید گفت :
 IF it looks like a terrorists, If it acts likes a terrorist, If it fights like a terrorist , if it walks like a terrorist, then it's a terrorist.

اگر شکل تروریست است٫ مثل آن راه می رود٫ مثل آن عمل می کند و مثل یک تروریست می جنگد پس تروریست است. 

لافروف همچنین گفت که از نظر آنها هرکسی که سلاح بدست گرفته و طبق نظر روسیه و سازمان ملل تروریست محسوب می شود هدف نظامی قابل توجیه است و باید از بین برود. مسئله ای که طی ۴ سال گذشته در سوریه وجود داشته این بوده که آمریکا و متحدان غربی و عربی اش بین گروه های مخالف مسلح تفاوت قایل شده اند و یک عده را مخالفان مسلح میانه رو می خوانند و بقیه را تروریست. ولی ویدئوها و عکس هایی که از جنایت های این گروه های مختلف در اینترنت منتشر می شود نشان می دهد همه از نوع اسلام گراهای سلفی وهابی هستند و عملا فرقی با داعش در سربریدن و کشتن مخالفان ندارند. این برچسب دوگانه برای مخالفان مسلح همیشه مورد اعتراض ایران و روسیه و خود سوریه بوده است. 

جنگ رسانه ای

از طرفی دیگر از همان ساعت های اول حمله های روسیه به داعش و بقیه گروه ها ٫ مخالفان دولت اسد و به تبع آن روسیه در شبکه های اجتماعی بشدت فعال و مدعی شدند تعداد زیادی غیر نظامی در این حمله های هوایی کشته شدند. روس ها اول فیلم های حملاتشان را منتشر کردند و گفتند اطلاعات دقیق را از ارتش سوریه و همینطور ایران و عراق می گیرند و از طرف دیگر فعالان اینترنتی آنها هم نشان دادند مثلا عکس پایین که بعد از حملات هوایی روسیه توی وب دست به دست می شده متعلق به ۲۵ سپتامبر یعنی ۵ روز پیش از آغاز حمله های روسیه است. 



جنگ لفظی

آمریکایی ها که بیشتر از یک سال است مثلا!‌!!!! در حال بمباران مواضع داعش هستند دیروز حتی با اعتراض نخست وزیر عراق هم مواجه شدند که گفت پشتیبانی هوایی امریکا از نیروهای عراقی که با داعش می جنگند کافی و به درد بخور نیست. از طرفی در یک سال گذشته داعش مناطق بیشتری را در هردوی سوریه و عراق در اختیار گرفته و به گفته لاوروف می خواهد یک خلیفه گری از کرانه های پرتغال در اروپا تا مرز هند راه بیندازد و هر کشوری در این میانه را ببلعد بنابراین باید برای جلوگیری از گسترش آن کاری آنجام داد. وزیر دفاع آمریکا می گوید کار روس ها بنزین ریختن روی آتش است و لاوروف در جواب او گفت در چند سال اخیر این کار امریکایی ها بوده که روی آتش های مختلف بنزین ریخته اند. فرانسه هم به روسیه هشدار داده فقط داعش و نه سایر گروه های مسلح را بمباران کند. 

پایان کار چه خواهد بود؟

روسیه به عنوان کشوری که تجربه سالها اشغال افغانستان را دارد می داند فرستادن نیروی نظامی برای اشغال هرکشوری منجر به مقاومت مردم آن می شود. از طرفی نیروهای ارتش سوریه٫ کردها در شمال این کشور به همراه حزب الله و حتی نیروهای ایرانی به اندازه کافی نیروی زمینی برای جنگ با داعش و بقیه مخالفان مسلح تامین می کنند تا نیازی به سربازان روسی  روی زمین نباشد. 

از طرفی اتحاد ایران- روسیه- سوریه و عراق بدون هیچ یک از کشورهای عضو اتحاد امریکا باعث شده تا یک دو قطبی شدید در صحنه سوریه پیدا شود. موفقیت این ائتلاف جدید در شکست احتمالی داعش یا بازپس گیری حداقل بخشی از زمین های از دست رفته می تواند منجر به افزایش اعتبار و احترام کشورها و گروه های عضو این ائتلاف و از طرفی بی آبرویی بیشتر محور آمریکا - عربستان- ترکیه و قطر شود. 

چند ماه آینده روند نهایی حل و فصل مسئله سوریه را مشخص خواهد کرد.   





  

Wednesday, July 15, 2015

۱۴ جولای ۲۰۱۵ -۲۳ تیر۱۹۴: روزی که دندان ایران کشیده شد


۱- از علی علیه السلام نقل می کنم به مضمون که فرمودند : نگاه نکن چه کسی حرفی را می زند بلکه نگاه کن که چه چیزی را می گوید. به این ترتیب نگاه کنید به حرفی که یک رییس جمهور فراری ایران امروز به گاردین زده است:

«این توافق به معنای تسلیم شدن است. این هم یکی دیگر از لحظات نوشیدن جام زهر توسط رهبران جمهوری اسلامی است با این تفاوت که سعی می کنند آنرا مثل شربت عسل به مردم بنوشانند. این موفقیت نیست بلکه شکست و تسلیم شدن محض است.(مقامات جمهوری اسلامی) کشورمان را به مجموعه P5+1 ‌دادند. اگر خودشان سراسر برنامه اتمی را تعطیل می کردند بهتر از این بود که این شروط را بپذیرند. کنترل کشور را داده اند دست P5+1. این یعنی موفقیت؟ +»

۲- سالهاست تمام مجموعه های جاسوسی آمریکا و در صدر آنها سازمان CIA بارها در گزارش هایشان به کنگره آمریکا یا گزارش های محرمانه ای که بعدها لو رفته اعتراف کرده اند ایران دست کم از زمان سقوط صدام حسین به دنبال کاربری نظامی برای برنامه هسته ای اش (بخوانید ساختن بمب) نبوده است. 

۳- فرض بگیریم که اصلا ایران یک عدد هم بمب اتمی می ساخت: بعد می خواست آنرا در جنگ احتمالی علیه اسراییل توی قدس سومین شهر مقدس مسلمانان بزند یا توی مکه و مدینه یا روی یکی از ناوهای آمریکایی در خلیج فارس؟ یعنی آمریکایی ها اینقدر منطق نداشتند که با یک حساب دو دو تا چهارتای سرانگشتی به این نتیجه برسند که یک عدد بمب اتمی به درد هیچ کس نمی خورد؟ خصوصا ایران؟ اصلا هند و پاکستان که بمب اتمی دارند چه گلی به سر خودشان زدند؟ کجا را توانستند بگیرند؟

۴- مسئله امریکا مسئله ایران اتمی نبود مشکل حکومتی به نام ایران بود که زیر بار زور کدخدا نمی رفت٬ نظم نوین جهانی که آمریکا رییسش باشد را قبول نداشت. سرکش بود٬ طاغی بود٬ قداعد دیپلماتیک را زیرپا می گذاشت٬ سعی می کرد انقلابش را صادر کند٬ دیگران را علیه حکومت های عبید آمریکا بشوراند٬ به خودش حق می داد در امور همسایه هایش نظر بدهد٬ متحد بسازد٬ کمک مالی و معنوی و تسلیحاتی بکند٬ توی چشم آمریکا نگاه کند و به او بگوید خودتی! همه کارهایی که ایران می کرد  از جنس همان کارهایی بود که آمریکا هزاران مایل دورتر از خاک خودش انجام می داد و می دهد وخواهد کرد و آمریکا و متحدانش نمی توانستند این موجود را  تحمل کنند. 

۵- جنگ٫ فشار٫ تحریم٫ قطعنامه های حقوق بشری همه اینها بهانه های آمریکا برای به زانو درآوردن ایران بود برای اینکه ایران رفتارش را عوض کند. موفق نشدند. طالبان را ایجاد کردند٬ جنگ در عراق و افغانستان راه انداختند٬ و نهایتا وقتی رفتار ایران عوض نشد داعش را بوجود آوردند. داعش یک پدیده تازه و متعلق به یکی دو سال اخیر نیست. آمریکایی ها داعش را ایجاد کردند و برای ایجادش هم دست کم چندین سال زحمت کشیدند تا اینها را به این توان و قابلیت رساندندو بعد انداختند به جان منطقه تا همه را بتوانند با ترس از داعش مطیع کنند. 

۶- امریکا در این توافق به هرچیزی که می خواست رسید٬ دندان ایران را کشید٬ ابهت انقلابی اش را هم در مقابل تمام ملت های منطقه از بین برد: دیدید؟  ۳۶ سال مقاومت کردند اما نهایتا وارد نظم ما شدند و نشستند و مذاکره کردند و تسلیم شدند و برسر چیزهایی که موجب احترامشان بین ملت های منطقه می شد و مایه غرور ملی خودشان بود معامله کردند. 

۷- ایا آمریکا از این بعد نیازی به تغییر رژیم  regime change در ایران دارد؟ نه! آیا دیگر حرفی از این موضوع خواهد زد؟ نه! آمریکا با اسلام آمریکایی چه در ایران شیعه چه در عربستان وهابی مشکلی ندارد. همه شان میوه های یک درختند. وقتی دیگر دندانی برای گاز گرفتن نداشته باشیم دیگر چه فرقی دارد سگ باشیم یا گوسفند؟
آمریکا این بار برنامه اش برای سرنگون کردن حکومت های مزاحمش در خاورمیانه را با هزینه کمتری (در حد پرداخت پول هتل کوبورگ و بلیط و ۱۸ روز اقامت در وین) پیش برد. برای سرنگونی صدام و قذافی تا بحال هزینه های جنگ بالا بود٬ اما این بار یک حکومت مخالف را راحت دور زدند و سرجایش نشاندند. آنکه قهرمان دیپلماسی است وزیر خارجه ایران نیست باند وزارت خارجه آمریکا هستند. 

۸- ذات آمریکا استکبار است و خوی استکباری آن عوض شدنی نیست آمریکا حتی شریک قابل اعتمادی هم نیست چون زمانی که متحدانش در جریان انقلاب های عربی به او نیازداشتند کنار کشید و کار را به عربستان واگذار کرد. کسی که شریک قابل اعتمادی برای دوستانش نباشد دیگر توقعی از او در مورد دشمنانش نمی رود. دورزمانی نخواهد بود که همین تحریم ها را به بهانه حقوق بهایی ها و همجنس بازها بر ایران تحمیل کنند.

۹- مردم مشکل داشتند؟ آب و غذا و ازدواج بچه هایشان به تحریم ها بسته شده بود؟ اقتصاد کار نمی کرد؟ اقتصاد فشل بود چون رانت دولتی وجود داشت و دارد و خواهد داشت و پول هایی که مثلا قرارست طی چند سال آزاد شوند( اگر آزاد شوند) بازهم به جیب همان کاسبان همیشگی تحریم خواهد رفت که این بار خواهند شد کاسب تعلیق: تا زمانی که فساد های مالی و اداری در جامعه وجود داشته باشد و کسی را یارای رسیدگی نباشد و همه با هم شریک دزد و قافله باشند بودن و نبودن تحریم ها فرقی به حال این جامعه فلک زده نخواهد کرد. 

۱۰- هنوز در این جامعه آدم هایی وجود دارند که اگر مجبور باشند در تاریکی شب خودشان را حتی چهار دست و پا به خیمه امام حسین برسانند چون تاریخ نشان داده : عاقبت صلح حسنی قیام حسینی است





Sunday, July 5, 2015

یونان بر سر دوراهی :بله یا نه؟


امروز پنجم جولای مردم یونان در رفراندوم مهمی شرکت می کنند که نتایج آن بجز بر وضعیت اقتصادی این کشور می تواند اثر مهمی بر کل اتحادیه اروپا هم داشته باشد. اما وقتی از رای گیری صحبت می کنیم منظورمان رفراندوم بر سر چیست؟ 

داستان به زبان ساده 

بحران اقتصادی امریکا در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ که از بخش بانکی آغاز شد و حباب کاذب قیمت ها در بخش مسکن را شکست اثر زیادی بر بانک های بزرگ آمریکایی مثل , City Group, Lehman Brothers, Bank of America, AIG , Goldman Sachs   وچند بانک بزرگ دیگری داشت و این بانک ها به مرز ورشکستگی رسیدند.
 اما به قول اصطلاحی که می گوید آنقدر بزرگ است که سقوطش راحت نیست too big to collapse  دولت فدرال و بانک مرکزی آمریکا Federal Reserve و خزانه داری یا Treasury ‌تصمیم گرفتند به این بانک ها وام بدهند تا آنها بتوانند روی پایشان بیایستند.
این اتفاق در آمریکا افتاد اما در اروپا که بسیاری از بانک ها و سیستم های بانکی در امریکا سرمایه گذاری کرده بودند این اتفاق نیفتاد. بانک های ایسلند به ورشسکتگی افتادند و کشورهای از نظر اقتصادی ضعیف تری مثل یونان٬ قبرس٫ اسپانیا٬ پرتغال٬ ایرلند و حتی ایتالیا دچار مشکلات اقتصادی زیادی شدند.

اینجا بود که بانک مرکزی اروپا European Central Bank ٬ صندوق بین المللی پول International Monetary Fund  و اتحادیه اروپا وارد گود شدند و به این کشورها وام دادند که آنها بتوانند به بانک هایشان که در معرض ورشکستگی بودند قرض بدهند که از نظر اقتصادی جامعه به هم نریزد.
ایسلند که جزو اتحادیه اروپا نبود حاضر به قبول این وام ها موسوم به bailout loans ‌نشد و گفت اگر بانک های خصوصی من می خواهند ورشکسته شوند بشوند. ایسلند تنها کاری که کرد این بود محدودیت هایی برای خروج سرمایه از بانک ها اعمال کرد که capital control خوانده می شود. بتدریج اقدامات دیگری هم انجام داد و البته کمی هم توصیه های صندوق بین المللی پول را بکار بست ( بدون اینکه وامی قبول کند) دو سال اول بعد از این اقدامات بدهی های بانک های ایسلند تقریبا ۹۰ درصد تولید خالص ملی GDP‌ بود و بعد که یکسری تدابیر اقتصادی بکار بستند بتدریج این درصد کاهش پیدا کرد و امسال ایسلند دوباره رشد اقتصادی حدود ۳٪ را تجربه می کند. 

در بقیه کشورهایی مثل ایتالیا٬‌یونان٬ اسپانیا و پرتغال که دولت ها از ECB و EU‌و IMF وام گرفتند اما اوضاع فرق می کرد. بخشی از پول های وام های این سه وام دهنده Troika of Lenders را بانک های آلمانی و فرانسوی تامین کردند و تروییکا موظف شد با این کشورها مذاکره کند تا چگونگی بازپرداخت وام ها و همچنین سودآنها مشخص شود. 

خب دولتی که پول ندارد مجبورست از مخارج دیگرش بزند یا بتواند بدهی هایش را بدهد. کارشناسان تروییکا برنامه هایی به نام ریاضت اقتصادی یا austerity measures ‌را به این کشورها پیشنهاد می دادند و اینها که چاره ای نداشتند مجبور به قبول بودند. 
بیشتر این برنامه ها در بخش دولتی اعمال می شد چون دولت ها تضمین کننده بازپرداخت وام های بانک های خصوصی  شدند. بنابراین تمام این کشورها تغییراتی در سیستم های بهداشت٬‌درمان٬ آموزش ٬‌دانشگاه و بازنشستگان دادند و مجبور شدند از بودجه های عمومی و عمرانی بزنند تا بتوانند وام ها را برگردانند. 
این برنامه های ریاضت اقتصادی بیشتر طبقه متوسط و پایین اروپایی که وابسته به حقوق و امکانات دولتی هستند را هدف قرار داد و آنها بیشترین صدمه را خوردند. وقتی بخش درمان دولتی دیگر به شما خدمات ندهد و حقوق شما هم  کم شده باشد شما مجبورید از هزینه های درمان و دندانپزشکی و آموزش بزنید تا بتوانید اجازه خانه بدهید و غذایی سرمیز برای بچه هایتان تهیه کنید.
این بود که اعتراضات بزرگی در تمام این کشورها به مدت دست کم ۵ سالی برگزار شده و هنوز هم می شود. همین اتفاق باعث شد مردمی که از سیاست های اقتصادی دولت هایشان --که دیکته شده توسط اتحادیه اروپا و تروییکا هستند -- ناراضی بودند به هربهانه ای به خیابان ها بریزند و تظاهرات کنند. 

در یونان چه اتفاقی افتاده است؟ 

دولت های گذشته یونان چیزی حدود ۲۴۰ میلیارد یورو از تروییکا قرض کرده اند و حالا باید چیزی حدود ۳۳۰ میلیارد یورو وام و بهره پس بدهند. دولت آلمان به نمایندگی از بانک هایش که بخشی از این وام ها را تامین کرده فشار زیادی بر یونان می آورد. در آخرین انتخابات پارلمانی یونان که در ماه ژانویه برگزار شد گروه های مخالف برنامه های ریاضت اقتصادی به رهبری حزب جدید التاسیسی به نام سیریزا به قدرت رسیدند و لیدر این حزب به نام الکسیس سیپراس نخست وزیر شد.(این را در ذهن تان داشته باشید که سیریزا و متحدانش جریان سومی متفاوت از میان جریان سیاسی همیشه دوقطبی یونان هستند) سیپراس یک اقتصاد دان معروف یونانی که بسیارهم مخالف برنامه های ریاضتی بود به نام یانیس وروفاکیس را به وزارت اقتصاد منصوب کرد و قول داد طبق کمپین انتخاباتی اش با تروییکا بر سر برنامه های ریاضتی و بازپرداخت بدهی های اروپایی مذاکره کند. 


یانیس وروفاکیس در پارلمان یونان به سخنرانی سیپراس برای برگزاری رفراندوم گوش می دهد.

اتحادیه اروپا از به قدرت رسیدن سیپراس و همدستانش که رفتارهای هنجارشکنانه  دارند و مثل بقیه اروپایی ها چندان درقید و بند رفتارهای دیپلماتیک و پوشیدن لباس های رسمی وبستن کراوات و اسکورت راه انداختن و... نیستند دل خوشی ندارند خصوصا که حزبی شبیه به آنها به نام پودموس و متحدانش در اسپانیا هم به قدرت رسیده اند و احزابی مشابه آنها در ایتالیا هم فعال شده اند. 

دولت یونان که به شدت در تلاش بود راهی برای بازپرداخت بدهی ها و در عین حال کمک مالی اروپایی برای سرپاماندن اقتصادش بیابد ۶ ماه تمام با تروییکا مذاکره کرد و به نتیجه ای نرسید. یونانی ها می گفتند تجربه ۵ سال گذشته نشان داده سیاست های مالی اروپایی موفق نیستند چون رکود و تورم در یونان بیشتر شده ٬‌نرخ بیکاری ۲۸ درصد است و هیچ چشم اندازی برای رشد اقتصادی وجود ندارد و مردم فقیرتر از قبل شده اند.

تروییکا از یونان خواست د ر دور جدید یک سری از بنادر و فرودگاه هایش راخصوصی سازی کند٬ از حقوق بازنشستگان و کارمندان دولت بازهم بکاهد و مالیات برارزش افزوده کالا ها VAT‌را بالا ببرد. دولت سیپراس این موارد را قبول نکرد و در عوض برنامه جدیدی پیشنهاد داد که بخشی متضمن بالا بردن مالیات ثروتمندان و صنایع خصوصی بود: تروییکا این پیشنهادات را قبول نکردند. آتن آنها را متهم کرد که به نفع سرمایه داران یونانی عمل می کنند و نمی خواهند ضرری به متحدان ثروتمند یا اولیگارشی های یونان برسد. 

نهایتا سیپراس اعلام کرد از آنجایی که مردم به او ماموریت داده اند تا برنامه های ریاضتی را تمام کند نه اینکه بیشتر کند بنابراین اونمی تواند به جای مردم تصمیم بگیرد پس تصمیم گیری در مورد اینکه آیا مردم با سیاست های اقتصادی اتحادیه اروپا موافقند و حاضرند زیر بار فشارهای بیشتر بروند را طی رفراندومی که امروز در حال برگزاری است به خود مردم واگذار کرد. بعلاوه در پایان ماه ژوئن اعلام کرد نمی تواند وام ۱/۶ میلیارد یورویی صندوق بین المللی پول را هم پرداخت کند.

از آنجایی که بانک مرکزی اروپا (که پول های دولت های اروپایی دستش است) اعلام کرد بیشتر از مقداری که معادل اوراق قرضه یونان  است نمی تواند به بانک های یونان پول تزریق کند آتن محدودیت خروج پول از حساب ها را اعمال و بانک ها را تا روز دوشنبه که تکلیف معلوم شود تعطیل کرد. فعلا فقط ماشین های ATM‌ تا سقف روزانه ۶۰ یورو به مردم پول می دهند. بورس آتن هم برای جلوگیری از سقوط قیمت ها یا خرید و فروش های کاذب بسته شد.

تروییکا و اتحادیه اروپا که انتظار چنین چیزی را نداشتند اعلام کردند اگر یونان با سیاست های مالی جدید موافقت نکند راهی بجز خروج نخواهد داشت و تمامی رسانه هایش شروع به تبلیغ این ایده کردند که رای نه مردم یونان به تروییکا و برنامه های ریاست اقتصادی مساوی با رای خروج از اتحادیه اروپاست. 

مردم چه رایی خواهند داد؟

الکسیس سسپراس از مردم یونان یونان خواسته به باج خواهی و تروریزم اقتصادی و قلدری تروییکا و اتحادیه اروپا رای منفی بدهند و عقیده دارد اگر مردم پشت دولت یونان باشند دولت در مذاکراتش می تواند دست بالا داشته باشد چون دیگر ترسی برای از دست دادن چیزی ندارد. 
الکسیس سیپراس در شب رفراندوم از مردم می خواهد که رای منفی بدهند
 اروپایی ها می گویند اگر مردم یونان به برنامه های آنها رای منفی بدهند باید از اتحادیه خارج شوند و واحد پولشان دیگر یورو نخواهد بود بنابراین از مزایای اقتصادی اتحادیه اروپایی بی نصیب خواهند شد. در این صورت بانک مرکزی یونان مجبورست دوباره به واحد پول دراخما برگردد و از بانک مرکزی اروپایی مستقل بشود و اقتصاد یونان روی پای خودش بدون تکیه به اتحادیه اروپا بیاستد. 

اما مشکلی که وجود دارد اینست که هم سیپراس و هم اروپایی ها می دانند که خروج یونان از اتحادیه اروپا یعنی آغاز از هم فروپاشی اتحادیه اروپا: مردم زیادی در سراسر این قاره --خصوصا در کشورهایی که از نظر اقتصادی دچار فشار شده اند-- می خواهند مستقل از اتحادیه اروپایی باشند. ( یادمان باشد بخاطر عضویت در واحدپولی یورو باید سیاست های مالی و اقتصادی که به آنها گفته می شود را اجرا کنند. میزان سرمایه ها٬ مالیات و کشاورزی و صادرات و خیلی دیگر از سیاست های مالی و پولی را طبق دستور EU‌ انجام بدهندو در اتحادیه اروپا هرکسی بیشتر پول دارد قدرت بیشتری برای اعمال سیاست هایش دارد!). خروج یونان منجر به سربلند کردن احزاب دیگری مانند پودموس اسپانیا برای خروج از اتحادیه خواهد شد و از سوی دیگر جنبش های استقلال طلبانه ای مثل کاتالان های اسپانیا و ونیزی های ایتالیا هستند که اصلا می خواهند کشور مستقل بشوند و خروج یونان به همه این درخواست ها دامن خواهد زد.

نظرسنجی های اروپایی ها نشان می دهند هواداران EU‌که با پرچم Nai (در یونانی به معنای بله) هستند احتمالا برنده رفراندوم باشند چون آخرین نظرسنجی نشان می داد با اختلاف بسیار کمی ۴۴٪ جلوتر از ۴۳.۸٪ هواداران دولت با پرچم Oxi ( به معنای نه) هستند.


یونانی ها به شدت از وزیر اقتصاد المان بدشان می آید
در تمام شهرهای اروپایی در چند روز اخیر تظاهرات مختلف در حمایت از مردم و دولت یونان برگزار شده است.نکته جالب اینکه دیروز ترک هادر استانبول در حمایت از یونان تظاهرات داشتند و این درحالیست که اصولا ترک ها و یونانی ها سایه همدیگر را با تیر می زنند و بطور تاریخی دشمن همدیگر هستند. 

یانیس وروفاکیس گفته است اگر رای مردم بله به ریاضت های اقتصادی باشد او بلافاصله استعفا خواهد داد. سیپراس هم اعلام کرد در صورت برنده شدن هواداران اتحادیه اروپا او دولت را به تیم دولت موقت واگذار می کند و استعفا می دهد. چیزی که باقی مانده اینست که آیا این بارهم بوروکرات های اریستوکراسی اروپایی-یونانی برنده خواهند شد یا جریان های سوم که هوادار واقعی مردم هستند با رای مردم و دموکراسی واقعی در قدرت باقی خواهند ماند؟ 





این لینک  ناخدا آزاد هم جزییاتی در مورد وضعیت اقتصادی یونان دارد که خواندن آن شاید خالی از لطف نباشد. 

Sunday, June 7, 2015

حمایت های آمریکا در جنگ ایران-عراق


من دارم اخیرا کتابی می خوانم در مورد موضوعات خاورمیانه  اسم این کتاب جنگ بزرگ تمدن: سیطره بر خاورمیانه و نوشته روزنامه نگار انگلیسی فعال در خاورمیانه رابرت فیسک است.

سعی می کنم برخی از قسمت های این کتاب که برای ما می تواند جالب باشد یا حاوی ناگفته هایی از جنگ باشد را اینجا بنویسم. موضوع از این جهت اهمیت دارد که ابعادی از جنگ یا موضوعاتی را مطرح می کنند که در روایت رسمی ایران از جنگ نیست. 
البته من خودم قسمت هایی از چیزهایی که نویسنده نوشته را قبول ندارم و در عین اینکه ممکن است منابعی که او از آنها روایت کرده یا برداشت هایش خیلی هم صحیح نباشند اما بهرحال این نوشته ها هم روایتی از جنگی است که ۸ سال توسط صدام و به مدد کشورهای غربی به سردستگی آمریکا و کشورهای منطقه به سردستگی عربستان سعودی بر ما تحمیل شد. 
این بخش نوشته را قبلا در گوگل پلاس + منتشر کردم و حالا اینجا منتشرش می کنم.


«در تمام این سالها آمریکایی ها به دادن اطلاعات میادین جنگ به عراقی ها ادامه دادند و این کار عراقی ها را قادر ساخت تا در مقابل حملات بزرگ ایرانی ها آماده شوند و از خودشان ٬چنانچه آمریکا خبر داشت٬ با گازهای شیمیایی دفاع کنند. بیشتر از ۶۰ افسر از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا بطور مخفیانه آخرین اطلاعات جابجایی نیروهای ایرانی و برنامه ریزی های فنی و تاکتیکی و حتی پیامدهای بعد از بمباران ها را در اختیار نیروهای ستاد ارتش عراق قرار می دادند. بعد از اینکه عراقی ها شبه جزیره فاو را در اوایل سال ۱۹۸۸ از ایرانی ها پس گرفتند ژنرال ریک فرنکونا Rick Francona از سرویس اطلاعات دفاعی آمریکا همراه با افسران عراقی از میدان های جنگ بازدید کرد و به واشنگتن گزارش داد که عراقی ها از سلاح های شیمیایی برای تضمین پیروزی شان استفاده کرده اند. یکی از افسران ارشد آژانس امنیت دفاعی سرهنگ والتر لنگ Walter Lang  بعدتر به نیویورک تایمز گفت استفاده عراقی ها از گازهای شیمیایی در میدان جنگ برای ما خیلی مهم نبود

استفاده عراقی ها از گازهای شیمیایی برای بازپس گیری شبه جزیره فاو در آوریل ۱۹۸۸ با بی تفاوتی غرب روبرو شد. ....در واشنگتن سازمان سیا CIA که همچنان از صدام حمایت می کرد یک یادداشت دروغین به  سفارتخانه های امریکا در سراسر خاورمیانه فرستاد بدین مضمون که بمب های شیمیایی احتمالا توسط نیروهای ایرانی در میادین جنگ استفاده شده اند.

صفحه ۲۶۲