Sunday, March 20, 2011

عراق 1990- لیبی 2011



با صدور فرمان حمله نیروهای غربی به لیبی و آغاز جنگ جدید امریکا توسط رییس جمهور " بله! ما می توانیم " بتدریج شباهت های لیبی و عراق در سال 1990 بیشتر معلوم می شود و می رود که سرنوشت مشابهی در انتظار لیبی باشد ، بخصوص که هیلاری کلینتون چند روز پیش گفت : " قدم به قدم قذافی را هم بیرون خواهیم کرد."

عراق : 1990

پس از پایان جنگ ایران و عراق دولت صدام میلیاردها دلار بدهی خارجی داشت که فقط 80 میلیارد آن متعلق به کویت و عربستان بود و باید آنها را با بهره پس می داد. از طرفی مدتی بود کویت 900 مایل مربع از خاک عراق در شمال منطقه مرزی را اشغال کرده بود و به میدان نفتی رمیله رسیده بود . امیر کویت شیک شرکت نفتی به نام الحمرا در سانتافه کالیفرنیا را خریده بود تا عملیات استخراج و حفاری نفت در میدان نفتی رمیله را آنها انجام بدهند. به دستور امریکا کویت و امارات از سهمیه خودشان در اوپک بیشتر تولید می کردند و عملا قیمت نفت را پایین کشانده بودند و به اعتراض عراق و سایر کشورهای اوپک هم وقعی نمی گذاشتند و نهایتا قیمت نفت عراق از بشکه ای 28 دلار به بشکه ای 11 دلار رسیده بود که برای اقتصاد جنگ زده این کشور فاجعه ای بود.
در همان سال عراقی ها از زبان آوریل گلسپی سفیروقت امریکا در بغداد و معاونان وزیر خارجه جیمز بیکر شنیده بودند که " امریکا دخالتی در امور مرزی عراق و کویت نمی کند " حتی یک هفته پیش از حمله عراق به کویت هم سخنگوی جیمز بیکر گفته بود: " امریکا خودش را متعهد نمی داند که در صورت تحت حمله قرار گرفتن کویت به کمکش برود" و همین حرفها دیکتاتور بغداد را به طمع خام انداخت.

وقتی دوم اگوست 1990 عراق به کویت حمله کرد امریکا و سازمان ملل بلافاصله خواهان خروجش شدند و وقتی صدام خواهان مذاکره شد امریکا کم محلی کرد . 16 ژانویه سال 1991 نیروهای امریکایی و 34 کشور دیگر به نیروهای عراق در کویت حمله کردند و تا ژوئن بیشتر از 100 هزار سرباز عراقی کشته و 300 هزار نفر مجروح شده بودند. سازمان ملل طی قطعنامه 661 عراق را تحریم کرده بود اما امریکا ، انگلیس و فرانسه سال 1991 بدون اجازه سازمان ملل دردو سوم عراق - شمال و جنوب- منطقه پرواز ممنوع راه انداختند که خلاف قوانین بین المللی بود چون هیچ کجا دستوری برای اجرای منطقه پرواز ممنوع به آنها نشده بود.

پس از قبول آتش بس در فوریه 91 مردم عراق قیام کردند و 15 استان از 18 استان این کشور را تحت کنترل گرفتند ، ارتش شکست خورده عراق که از کویت برگشته بود توانی برای مقابله با آنها نداشت اما ژنرال شوارتسکوف فرمانده عملیات آزادسازی کویت به دستور دولت امریکا و از ترس به قدرت رسیدن حکومتی که هم با صدام مخالف باشد وهم با آنها - چون رهبری قیام با شیعیان بود، عملا چراغ سبز را به دولت صدام داد تا از هلی کوپترهایش علیه مردم استفاده کند- با اینکه منطقه پرواز ممنوع بود- . بنابر این گارد ریاست جمهوری عراق دست به کشتار بی رحمانه ای خصوصا در مناطق شیعه نشین جنوب و کرد نشین شمال زد و بیشتر از 750 هزار نفر را کشت.در واقع علت اعدام صدام بدون اینکه به سایر جنایاتش رسیدگی شود کشتار انفال بود که مربوط به همان سال 1991 در جنوب بود.

اما تراژدی تازه بعد از آن شروع شد. برنامه نفت در برابر غذا به دستور سازمان ملل برای فروش نفت عراق به ازای کمک های غذایی و انسانی در سال 1996 آغاز شد. کمیته ای مستقر در سازمان ملل باید تمام درخواست های خرید برای دولت صدام را بررسی می کرد و اگر اجازه می داد آنها می توانستند خرید را انجام بدهند. البته تمام کشورهای اصلی شرکت کننده در جنگ کویت حق وتوی تصمیمات این کمیته را داشتند و تو خود بخوان حدیث این مجمل را.
برنامه نفت در برابر غذا عملا تبدیل به رسوایی بزرگی شد ؛ دوبار مدیران ارشد هماهنگ کننده امور انسانی سازمان ملل در اعتراض به تحریم های کمرشکن علیه عراق استعفا دادند ؛ یونیسف سال 97 اعلام کرد ماهی 4500 بچه زیر 5 سال عراقی در اثر بیماری و سوء تغذیه می میرد و تخمین زده می شود بیشتر از 500 هزار بچه عراقی در تمام سالهایی که عراق تحت تحریم بود جان سپرده باشند.
برنامه نفت در برابر غذا در 2003 با آغاز حمله به عراق پایان یافت و در سال 2004 معلوم شد بیشتر از 4500 سیاستمدار ، کارمند سازمان ملل و شرکت های مختلف از بابت برنامه نفت در برابر غذای سازملن ملل ، رشوه ، اختلاس و انواع کلاهبرداری های دیگر میلیاردها دلار به جیب زده اند و کوجو عنان پسر دبیر کل سازمان ملل کوفی عنان هم در این رسوایی دست داشته است. بعلاوه کمیته حقیقت یاب اعلام کرد سازمان ملل نتوانسته بر این برنامه نظارت کند و امریکا و انگلیس چشمشان را بر قاچاق نفت توسط دولت صدام حسین - که مخلاف قطعنامه تحریم ها بود- بسته اند و دولت صدام میلیاردها دلار از قبل این برنامه پول به جیب زده است ، نهایتا یکی دومعاون دبیر کل برکنار شدند و بقیه پرونده مثل همیشه به بایگانی تاریخ فرستاده شد .
در همان سال 1991 و آغاز تحریم ها زمزمه هایی در مورد سلاح های کشتار جمعی عراق شنیده می شد؛ چند سالی در آنها راه انداختند وبلاخره در سال 2003 به بهانه آن به عراق حمله کردند و صدام را سرنگون.

لیبی : 2011

پس از قیام مردم لیبی در شهرهای شرقی و تهدید به حمله نظامی به لیبی توسط قدرت های بزرگ دولت قذافی اعلام کرد آتش بس می دهد ؛ اما رسانه ها می گفتند حملات ارتش لیبی به انقلابیون شرق ادامه دارد و البته کسی نگفت پس از اعلام آتش بس لیبی این بار انقلابیون بوده اند که شروع به حمله به نیروهای قذافی کرده اند و آنها هم پاسخ داده اند و درگیری ها با وجود اعلام آتش بس ادامه داشته است.

حالا که دیگر لیبی تاسیسات اتمی ندارد و آنها را در ژانویه 2004 در برابر بازرسان امریکایی و بریتانیایی وسازمان ملل از بین برد، زمزمه هایی در مورد در اختیارداشتن گازخردل توسط قذافی شنیده می شود و ما این زمزمه ها را می شنویم تا روز مبادا سر برسد و بتوان بخاطر آن یک حمله درست و حسابی دیگر راه انداخت.

هیچ آدم عاقلی نمی تواند قذافی را برای کشتن مردمش تبرئه کند یا چشم بر 42 سال حکومت بی رحمانه او و شکنجه مخالفانش و دیوانه بازی هایش در تمام این سالها ببندد اما دل سوزی کشورهایی که در تمام این 42 سال همکار قذافی علیه این مردم بودند به بهانه حقوق بشرهم قابل باور نیست.
واقعیت نفت و گاز و منابع معدنی لیبی است ؛ اقتصاد بحران زده غرب و نیاز به جنگی برای چرخاندن موتورهای اقتصادی اروپا و امریکا ، و مردمی که بازهم به دست قذافی و دشمنان قذافی کشته می شوند.


پی نوشت:
1- چند عدد از شیخ نشین های امارات خصوصا خاندان آل زاید و آل نهیان این چندسال در منطقه خلیج فارس خیلی موذی گری کرده اند.
2-قذافی در جنگ ایران و عراق کمک های زیادی به ایران کرد ؛ شاید چون همیشه فکر می کرد رهبری دنیای عرب متعلق به اوست و تحمل نداشت صدام را ببیند که همین ادعا را دارد ، به گفته محسن رفیق دوست اکثرموشک های اسکاد ایران را قذافی می خرید و از نیمه راه برای ایران می فرستاد بدون اینکه حتی پولش را گرفته باشد.
3- نهایتا در ته تمام این داستان ها یک سنت لاتغیر وجود دارد که ما از آن به "اللهم اشغل الظالمین بالظالمین" تعبیر می کنیم ؛ تا کی و چه زمانی آخرین ظالم وطغیانگر به سزای عمالش برسد؟



Wednesday, March 16, 2011

بحرین خاردر چشم ؛ استخوان در گلو

معمولا در حوادثی که در دنیا روی می دهد رسم بر این است که تلویزیون ها و روزنامه ها و .. عکس های خونین و بدمنظره را نشان نمی دهند و استدلال- درست یا غلط -اینست که احساسات بیننده جریحه دار می شود یا ممکنست بچه ای در سنین زیر 18 سال این تصاویر وعکس ها را ببیند و دچار ناراحتی شود.

رابرت فیسک - روزنامه نگار انگلیسی - در این ویدئوی یوتیوب موضوعی را تعریف می کند، او می گوید از کشتار صبرا و شتیلا بدست اسراییلی ها عکس هایی تهیه کرده بودم و برای سردبیرم در لندن فرستاده بودم ؛ سردبیر کذایی اول باور نمی کرد عکس ها واقعی هستند بعد که دید قضیه جدی است گفت: نمی توانیم این عکس را چاپ کنیم. پرسیدم : چرا ؟ گفت چون این ها مرده هستند ومرده ها احترام دارند.
فیسک می گوید به او گفتم: کدام احترام؟ وقتی زنده بودند برایشان - و برای انسان بودنشان و زندگی شان- احترامی قایل نبودید و حالا می خواهید برای مرده شان قائل باشید ؟

شاید چون آن سردبیر می دانست عکس ها تاثیری گران برآدم ها دارند و می توانند ناگهان احساسات عمومی را نه جریحه دار، بلکه علیه عامل خشونت برگردانند.

این شد که من وظیفه دارم این عکس را از یک جوان کشته شده بحرینی منتشر کنم. اگر توانایی دیدنش را ندارید نگاه نکنید اما اگر دیدید بدانید شیعه قرن هاست مظلومست و اگر قرارست شیعیان دنیا هرجا صدایشان علیه ظلم بلند می شود دیگران جمهوری اسلامی را متهم به تهییج احساسات و خط دادن و تلاش برای بسط نفوذ کنند پس جمهوری اسلامی چه باکی دارد اگر جدی درگیر قضیه شود چون که درهرحال متهم است اما شیعیان تا کی باید بخاطر ملاحظات سیاسی قربانی و کشته شوند ؟
کافیست در یک گوشه دنیا یک دانشجوی یهودی احساس کند دیگران نگاه چپ به او انداخته اند تا همه روزنامه ها و دولت اسراییل بسیج شوند و موضوع را بزرگ کنند و یهودی ستیزی راه بیندازند ولی شیعه در بحرین ، عربستان ، افغانستان ، کشمیر ، پاراچنار و لبنان و ... کشته شود و کسی صدایش درنیاید ؟



این هم یک سری عکس دیگر از بحرین هستند که واقعا نشان می دهند چه بر سر مردم این جزیره می آید وچطور عده ای ناآگاه و کج فهم - داخلی و خارجی، یکسان- که هنوزهم بخاطراتفاقات پس از انتخابات طلبکارند و دو مورد را قیاس مع الفارق می کنند و پیش خودشان نتیجه می گیرند که بحرینی ها هرچه سرشان بیاد حق شان است و ایران حق اعتراض ندارد.


و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

Sunday, March 6, 2011

جنگی که بود ؛ جنگی که هست


روزی روزگاری بود که پس از دوران جنگ جهانی دوم و خصوصا دهه 70 میلادی امریکا به قدرت بلامنازع خبری تبدیل و دردهه 80 با تاسیس سی ان ان به عنوان بازوی خبری در کنار هالیوود به عنوان بازوی تبلیغاتی اش قادر بود همه را مرعوب خودش و تصاویری کند که از قدرت نظامی اش نشان داده می شد ؛ اما با افول قدرت بین المللی سی ان ان و خصوصا پس از دروغ پردازی هایش در جریان جنگ عراق ، امریکا تصور کرد این اتفاق در سالهای اخیرهمچنان می تواند به نحوی دیگر باحضور فیس بوک و توییتر ادامه داشته باشد اما با ظهور رسانه های جدید غیر امریکایی این وضعیت متفاوت شد

امریکایی ها و کلا غربی ها در تحلیل هایی که از وقایع مصر بدست می دهند خیلی علاقمند هستند توییتر و فیس بوک را عامل اصلی حرکت مردم معرفی کنند - چنانچه نام انقلاب توییتری را اولین بار برای شبه مخملین سبز ایران بکار بردند. اما ایراد اساسی این تئوری ها اینست که مردم چه در ایران ، چه در مصر و تونس و یمن و بحرین و یا حتی در لیبی همه به توییتر و فیس بوک دسترسی ندارند . البته من منکر این موضوع نیستم که بعضی از هماهنگی ها یا تلاش برای جمع کردن افراد همفکر می تواند از طریق این رسانه ها انجام بشود اما با قطع شدن اینترنت - در مصرظی ده روزی قطعی پیاپی - یا در ایران بصورت کندی و سرعت بسیار کم و فیلترینگ وسیع کمی ساده لوحانه است اگر فکرکنیم تمام این اتفاقات به مدد این رسانه ها روی داده و می دهند بخصوص که در نمونه ای چون ایران توهم بی شمار بودن از این وضعیت ناشی می شد که افرادی در این شبکه ها -خصوصا فیس بوک و نه توییتر- همه با هم بصورت گروه هایی بودند که عمدتا حتی در خارج از ایران زندگی می کنند و زمانی که قرار به تجمع می شد افراد کمی از این گروه ها در صحنه واقعی پیدا می شدند و- می شوند.
چهار روز پیش هیلاری کلینتون وزیر خارجه امریکا حرفی زد که واقعیت را نشان می دهد و اعتراف به آن از سوی امریکایی ها فقط نشان می دهد چقدر کارد به استخوان آنها رسیده است . هیلاری گفت " ما در حال باختن در جنگ تبلیغاتی- رسانه ای هستیم و الجزیره برنده این جنگ است."

هیلاری دقیقا می داند چه می گوید چون در میدان تحریر قاهره هیچ فیس بوکی روی پرده های بزرگ نبود بلکه الجزیره عربی بود ؛ تصاویر وقایع لیبی و مصاحبه با آدم های عادی که - مثل روزهای اول جنگ ایران و عراق به میدان رفته اند- کار فیس بوک و توییتر نیست کار خبرنگاران در صحنه است که از قضا از آن الجزیره هستند. حتی در حالتی که طرابلس منطقه بسته خبری می شود این الجزیره است که آنجا خبرنگار دارد و این یعنی همان باختن جنگ ؛ جنگی که قلب اذهان و قلوب است ، آنهم درمنطقه ای با منافع استراتژیک فراوان مثل خاورمیانه و در میان مردمی مسلمان.
البته کلینتون به روسیه و چین بعنوان کشورهایی که شبکه های انگلیسی زبان تاسیس کرده اند تا حرفشان را به گوش مردم برسانند اشاره کرد و با رندی خاص همیشگی اش از کنار ایران و دو خواهر العالم و پرس تی وی گذشت تا هیچ اشاره ای به قدرت نوظهور رسانه ای ایران نکرده باشد ولی واقعیت اینست که رسانه هایی که متفاوت از الگوی های همیشگی امریکایی هستند چه الجزیره و چه رسانه های ایرانی بتدریج به سکه هایی تبدیل می شوند که می توانند روی متفاوتی از سکه رایج خبری غربی به مردم دنیا نشان بدهند که صدای متفاوتی می خواهند که برخلاف فاکس نیوز باشد که برای امریکایی های از همه جا بی خبر کمی راست و بیشتر دروغ به هم می بافد و سی ان ان ی که بهترین نیروهایش را از دست داده و فقط از نگاه سیاست بازان امریکایی و تعصب اسراییلی به همه قضایا نگاه می کند و آنها را بازتاب می دهد و همین باعث می شود امریکا به این نتیجه برسد که در حال باختن به رسانه های جایگزینی مثل الجزیره - ودیگران ی ست- که در حال تاختن اند . طرفه اینکه شبکه های چین - که سی سی تی وی خوانده می شود و راشیا تودی روسیه- اصلا جزو شبکه های پربیننده نیستند ؛ شاید چون برعکس الجزیره یا شبکه های ایران در قلب و مرکز جغرافیایی حوادث و رویدادهایی که اتفاق می افتند ،نیستند- و کلینتون با نام بردن از آنهابجای آنهایی که باید نام می برد و نبرد، طبق معمول سعی کرد خودش را به کوچه علی چپ بزند .
به همین ترتیب ادعای همیشگی انقلاب فیس بوکی وتوییتری به ادعایی مضحک تبدیل شده تا خود امریکایی ها هم بدانند که دیگر کاردشان هیچ جا برش ندارد و به عبارت بهتر.... آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.


حالا باید دید آیا امریکایی ها برای از بین بردن اقبال روز افزون الجزیره چیزی در چنته دارند یا نه ؟ آیا می توانند این شبکه را منحرف کنند ؟ و الجزیره - چه انگلیسی و چه عربی- اگر بخواهد بین ملت های عرب و غیرعرب جای داشته باشد مجبورست همین راه را ادامه بدهد و گرنه عاقبتی بهتر از سی ان ان و -بینندگان کمی چون العربیه- در انتظارش نخواهد بود.


**** برای مطالعه بیشتر :

خبرمربوط به اظهارات کلینتون در مورد الجزیره
1-http://blogs.abcnews.com/politicalpunch/2011/03/sec-of-state-hillary-clinton-al-jazeera-is-real-news-us-losing-information-war.html

نوشته ای که چندی پیش نوشتم در مورد ویکی لیکس و اینکه امریکا بزودی در آینده با مشکلاتی در منطقه روبرو خواهد شد. کما اینکه شد.
2-http://freshteh661.blogspot.com/2010/07/untold-storeis-3.html

Thursday, February 24, 2011

سگ هار خاورمیانه



این یکی دو ماه گذشته واقعا در تاریخ تمام خاورمیانه دوره بی بدیلی بوده است ؛ دست کم از 32 سال پیش که انقلاب ایران شروع به ثمر نشست دیگراتفاقاتی به این بزرگی روی نداده بود ، و انگار که این وضعیت حالا حالا ها باید ادامه داشته باشد . وقایع لیبی فعلا جدیدترین است و بحرین هم ادامه دارد ، بحرینی که شیعیان آن - و حتی اهل سنت همراه با آنها- دارند برای ادامه حیات سیاسی شان و در یک کلمه برای تمام آینده شان مبارزه می کنند و ادامه می دهند تا ببینیم دولت بحرین تا کجا می تواند ادامه بدهد و سرسختی کند ؟ فعلا شیعیان بحرین سعی می کنند از نمادهای مذهبی زیاد استفاده نکنند و بیشتر روی بحرینی بودنشان مانور بدهند چون اصولا شیعه هرجا باشد و هراتفاقی برایش بخواهد بیفتد یک پرچم " یا حسین " را بالا می برد ؛ اینجا هرچند گاهی در میان شعارها آن نام بزرگ شنیده می شود ولی استراتژی بحرینی ها فعلا اینست که به موضوع رنگ و بوی مذهبی ندهند تا شاید بتوانند قدرت حقه را پس بگیرند.
اما در لیبی وضع خیلی متفاوت است ؛ می گویند 1000 نفر در درگیری ها و بمباران مناطق شرقی کشور کشته شده اند - بین شرق و غرب لیبی صحرای بزرگ است و همین باعث جدایی دو منطقه کشور شده - ارتش در شرق به مردم پیوسته وشرق کشور عملا از کنترل قذافی دیگر خارج است . چند هواپیما که ماموریت داشتند مردم را بمباران کنند به مالت فرار کردند ودوخلبان دیگرکه به شرق کشور اعزام شده بودند از هواپیماها به صورت اضطراری بیرون پریدند و دوعدد جت را به باد فنا دادند. دوشب پیش قذافی بلاخره ظاهر شد و سخنرانی مزخرفی کرد تا به همه ثابت کند که هرچه در مورد بی عقل و دیوانه بودنش می گویند راست است . قذافی با قلدری تمام مردم را موش های کثیف چرب و سوسک خواند و با شرح چندباره قهرمانی هایش گفت اگر لازم باشد تک تک خانه های لیبی را می گردد و معترضین را گیر می اورد و بعد از روی همان کتاب سبز معروفش خواند که مجازات همه آنها اعدام است.
وقتی داشتم حرفهایش را گوش می دادم خنده ام گرفته بود از بس که سوسک ها و موش ها را لعن و نفرین می کرد و حتی یک لحظه هم حالی اش نبود این آدم ها اگر مخالفت می کنند بر خلاف رنگی های ایران عاشق چشم و ابروی امریکا نیستند ، پول های کثیف نفتی و رانت های سالیان سال و همکاری بی بی سی فارسی را ندارند ، توییتر برایشان صبر نمی کند و هیلاری مامانشان نیست ، بلکه آدم هایی هستند که بیشتر از دوسومشان روزی کمتر از یک دلار درآمد دارند ؛ آنهم در کشوری که جمعیتش زیر شش میلیون نفر است وروی دریای نفت و گاز خوابیده است !
بهرحال یک سوال از دو روز پیش مرا آزار می دهد : چه شد که مسلمان ها به این روز افتادند ؟ چرا کتاب ما که پیشرفته ترین کتاب دنیاست روی زمین ماند و ما عقب نشستیم و غرب جلو افتاد ؟ از نفت و ثروت خاورمیانه چرخ های صنعتش را چرخاند و مسلمان ها عقب تر رفتند و رفتند وهربار که خواستند از زیر طلم بیرون بیایند گیر آدم هایی عوضی تر از قبیل قذافی و مبارک و ناصر و ... افتادند؟ واقعا کجای کار اشتباه بود ؟ شاید به قول آن مردمی که زمانی به سلطان جائری جواب دادند "از ماست که برماست" پس واقعیت در مورد ما مسلمانان هم همین باشد.

فردا جمعه در اردن " روز خشم ملت" نامیده شده و اردنی ها قرارست به خیابان ها بریزند ؛ عبدالله هم هرگز کاری که پادشاه بحرین کرد یا دیوانه بازی های قذافی را درنخواهد آورد اما بعد چه ؟ ظاهرا مردم مسلمان منطقه احساس می کنند دیگر در قرن پانزدهم هجری و 21 میلادی باید بساط شاه و شاه زاده بازی برچیده شود اما آیا واقعا می توانند این بساط را جمع کنند یا بازهم مثل مردم لیبی که از چاله ملک ادریس خلاص شدند و به چاه قذافی افتادند این بارهم همان اتفاق روی خواهد داد؟ امیدوار باشیم و دعا کنیم و کاری کنیم اینگونه نشود.

روزی روزگاری رانلد ریگان رییس جمهور امریکا گفته بود " قذافی به سگ هار و زنجیر پاره کرده ای در خاورمیانه " می ماند ، بعد از سالها معلوم شد درست گفته بود و این آدم ها همدیگر را خوب می شناسند.

Saturday, February 12, 2011

مصر پس از مبارک



یک روز پس از استعفای رییس جمهور اسبق مصر محمد حسنی سید مبارک و جانشینی ارتش به جای او سوالات زیادی در این مورد وجود دارند که : از این پس چه ؟

1- در حال حاضر شورای عالی دفاع مسئولیت حکومت را در دست دارد و ریاست آن برعهده ارتشبد محمد حسین طنطاوی 75 ساله است که در طول 20 سال گذشته وزیر دفاع بوده و در اسناد دیپلماتیک منتشر شده توسط ویکی لیکس از قول دیپلمات های امریکایی آمده که او " سگ مبارک" است. ارتش امروز در بیانیه ای اعلام کرد مشغول بررسی تغییرات در قانون اساسی است که 6 مورد را شامل می شود ؛ بعلاوه ارتش به تعهدات بین المللی مصر منجمله صلح با اسراییل پایبند است و فعلا خیال امریکا و اسراییل راحت شده است . مقررات منع آمد و شد به نیمه شب تا صبح محدود و وزرای قبلی دولت مبارک به عنوان وزرای موقت در سمت خود ابقا شده اند هرچند برای 20 نفری از مسئولان دولتی اجازه عدم ترک کشور صادر شده است اما...

سوال اینست که ارتش تا چه زمانی قصد دارد کنترل امور را در دست بگیرد ؟ ارتش مصر مورد احترام مردم این کشور است و با این حال باید به یاد داشت که مصر از سال 1952 و سرنگونی ملک فاروق طی کودتای نظامی تا کنون عملا زیر یوغ نظامیان بوده است. ناصر نظامی بود ؛ سادات و مبارک هم هردو نظامی بودند و حتی سلیمان که مانند مظفر الدین شاه ناکام ماند هم ارتشی است.
فعلا ارتش قول داده بسرعت زمینه را برای انتخابات ازاد فراهم کند و مدتی معادل 6- 9 ماه را برای این کار نیاز دارد اما معلوم نیست آینده چه اتفاقی بیفتد. آیا ارتش اجازه می دهد افرادی از اخوان المسلمین برای انتخابات کاندید شوند ؟ اگر این افراد در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری پیروز شوند چه اتفاقی می افتد ؟ ایا ارتش حاضرست به هرقیمتی کنترل را در دست نگه دارد تا مبادا مخالفین امریکا و اسراییل به قدرت برسند و صلح را ملغی کنند ؟

2- باقی ماندن ارتش و حکومت نظامیان در مصر ایده آل امریکا و اسراییلست ؛ مانند اتفاقی که در ترکیه برای سالها افتاد و نهایتا در چند سال گذشته بوده که حزب حاکم توانست دم ارتش را کوتاه کند و سران آن را از بازی بیرون بیندازد.
باید دید ارتش مصر نهایتا کدام طرف را برمی گزیند مردمش یا امریکا را ؟ آیا ارتش مصر هم کاردرستی که ارتش ایران انجام داد را تکرار می کند ؟ بخصوص که مردم مصر تازه به قدرت خودشان پی برده اند و اگر توانستند مبارک را برکنار کنند توانایی در افتادن با ارتش را دارند هرچند برای ارتش احترام زیادی قایلند اما این احترام می تواند جای خودش را به سرعت به مخالفت بدهد چنانچه فعلا معترضین هنوز هم به بهانه جشن در میدان تحریر قاهره حضور دارند و رهبران غیر رسمی آن می گویند تا یک هفته دیگر هم در این میدان خواهند بود.

3- امروز در الجزایرکمی شلوغ بود. می دانم مخالفین و سبزها می گویند الجزایر با ایران رابطه اش خوبست! که طبیعی هم هست . نباید فراموش کرد الجزایر چندین سال حافظ منافع ایران در امریکا بوده و قرارداد الجزایر برای حل وفصل دعوای ایران و امریکا بر سر گروگکان گیری هم در این کشور به نتیجه رسید. الجزایر هم عملا زیر یوغ ارتش است و سال 1992 ارتش نتوانست به حکومت رسیدن اسلامگرایان را تحمل کند ؛ کودتا کرد و شد آنچه نباید می شد. دیر یا زود اتفاقات مصر در الجزایر هم شروع می شود. آینده داستان های زیادی در آستین دارد.