Wednesday, August 20, 2008

* شهر سبز آفتابی و دموکراسی اسراییلی

سالها پیش کتابی خواندم به اسم " شهر سبز آفتابی " که در آن نویسنده به نکته خوبی اشاره کرده بود و آن اینکه استعمارگر و مستعمره نشین هرکدام درد خود را دارند . مستعمره نشینها می توانند تمام تقصیرها را گردن استعمارگر بیندازند ولی استعمارگران پس از اینکه یک یا دو نسل از حضورشان گذشت دیگر نه در کشور آبا و اجدادی جایی دارند و نه آنها را اهل این مستعمره می دانند: از آنجا رانده و از اینجا مانده می شوند و این درد کمی نیست.
و حالا من با اینکه با مردم اسراییل همدردی نمی کنم ولی می توانیم گاهی به آنها هم نگاهی بیندازیم.هیچ کس بر سر اینکه آنها زمین و سرزمین یک ملت را دربست و تمام عیار صاحب شدند شک ندارد ولی نسلهای دوم و سوم آنها دیگر تقصیری ندارند. خصوصا که یهودی هم هستند و هرچند در تمام دنیا آنتی سمیتیزم ( یهود ستیزی ) ممنوع است اما اما هیچ کس یهودی ها را دوست ندارد. محمود درویش مرحوم شاعری که هفته پیش درگذشت جایی گفته بود امیدوارست روزی خود اسراییلی ها به وخامت وضعشان پی ببرند و برای حل بحرانی که 60 سال طول کشیده و رهایش کنی 60 سال دیگر هم به همین ترتیب می ماند فکری بکنند. بقول محمود درویش آنها باید به خود آگاهی برسند. هرچند با وجود سیاستمدارانی که این کشور را اداره می کنند کمی بعید است موفق شوند. اما چرا دموکراسی اسراییلی ؟ چون آنها هرچقدر برای فلسطینی ها دژخیم باشند برای خودشان دموکراسی نیم بندی دارند. مثلا دستگاه قضا می تواند نخست وزیر را برای دریافت رشوه زیر سوال ببرد و کاری کند که مجبور به استعفا شود. دیگر اینکه یک گروه حقوق بشری اسراییل به نام " بت سلم " وجود دارد . از همانها که به خودآگاهی رسیده اند و به دست اهالی کرانه باختری دوربین داده اند. دوربین هندی کم و مسلما نه برای فیلم برداری از جشن عروسی و عزا بلکه برای نشان دادن تحقیرهای هرروزه ای که شهرک نشینان و ارتش اسراییل به آنها وارد می کند. جالب اینکه نتیجه رضایت بخش بوده و همه برای خودشان شده اند یک پا فیلم بردار که بجای سنگ انداختن و دستگیر شدن فیلم می گیرند و می دهند روی اینترنت و آبرو میبرند. از وقتی این فیلمها منتشر میشوند و همه رسانه های دنیا مجبورند آنها را مخابره کنند ارتش اسراییل مبجور شده خودش را کمی جمع و جور کند و حتی چند سرباز را به اتهام آزار و اذیت فلسطینی ها به محاکمه بکشاند.
حالا من این را میپرسم: قبلش بگویم من نه مخالف دولتم و نه مخالف نظام جمهوری اسلامی ، ولی همه ما می دانیم برای مردان دنیای سیاست ایران - چه چپ و چه راست - دموکراسی یعنی مردم بیایند رای بدهند. هرچه ملت بیشتر شرکت کنند یعنی دوز دموکراسی خونمان خیلی بالاست و مشت زده شده به دهان امریکا این بار دندان آسیای ششم آنرا شکسته است. ( ما در تمام این سالها دهان امریکا را آسفالت کرده ایم و همه اش در حال زدن مشت به دهان امریکا بوده ایم. آیا دیگر امریکا دندانی برای گاز گرفتن ما دارد ؟ )
ولی بعد از انتخابات ملت دموکراسی پسند میروند کنار بقیه چیزها در قوطی تا چهار سال دیگر بیایند بیرون. وجدانا اگر ما یک گروه حقوق بشری داشتیم که دست ملت دوربین می داد تا با آن فیلم بگیرند و مدرک تهیه کنند دولت تحمل می کرد؟ نه!

* " شهر سبز آفتابی " نام کتابیست از خانم باربارا وود


No comments: