Thursday, May 26, 2011

کودتاهای جهان عرب ؛ واقعیت یا زاییده خیال ؟

Link
در خبرها آمده است که عربستان به دنبال کودتا در بحرین و جایگزینی شیخ حمد بن عیسی ال خلیفه با عمویش شیخ خلیفه بن سلمان آل خلیفه است +. ناگفته نماند که شیخ خلیفه عموی بزرگوار 42 سالست در مسند نخست وزیری بحرین هستند ومعترصین شیعه که سهلست ، توپ هم یارای تکان دادن او را ندارد. یکی از خواسته های همیشگی معارضین بحرینی انتخاب نخست وزیر به شیوه دموکراتیک و بر اساس خواسته مردم و نه خاندان سلطنتی بحرین بوده که البته دولت بحرین با انواع و اقسام ترفندها سعی کرده در هیچ یک از خبرها نامی از حکومت 40 ساله نخست وزیر برده نشود و در عوض پیکان حملات را به سمت خودش بکشاند . ممکنست کسی بگوید با اعلام این خبر دیگر انجام چنین کودتایی ممکن نیست اما هیچ تضمینی وجود ندارد و وقتی عربستان از امریکا چک سفید امضا دارد تا هرکاری مایلست در خاورمیانه انجام بدهد - چنانچه اوباما در سخنرانی اخیرش حتی کلمه ای به عربستان اشاره نکرد- پس مطمئنا کودتا علیه حکومت بحرین و دورزدن شیخ حمد و ولیعهدش شیخ سلمان - که گفته می شود بخاطر اعتراضات و سرکوب شیعیان بحرین در موقعیت متزلزلی قرار دارد- هیچ بعید نیست.
از طرفی کودتا در جهان عرب هم موضوع چندان غریبی نیست ، هرچند بیشتر کودتاها معمولا یا نافرجام و ناگفته می مانند و یا چون در گذشته های دور و دورتری انجام شده اند ، مورد توجه نیستند.

از خبرها و گشوه و کنار برمی آید که آخرین کودتای جهان عرب در کمتر از یک سال پیش روی داد و نافرجام ماند و البته اخبار چندانی در موردش منتشر نشد . این کودتا در قطر صئرت گرفت یا در شرف انجام گرفتن بود و عامل آن مخالفان و بعضی از اعضای خاندان حاکم بودند که قصد داشتند شیخ حمد بن خلیفه ال ثانی را با برادرش عبدالعزیز بن خلیفه جایگزین کنند که موفق نشوند. استدلال مخالفان روابط دولت قطر با اسراییل ، امریکا و رفتار خانواده خود شیخ حمد بوده است +.
ناگفته نماند خود حمد کسی است که در سال 1995 پدرش شیخ خلیفه بن حمد آل ثانی را طی سفری به سوییس ، سرنگون کرد و خودش به جای او بر تخت نشست. پدر که برای مدتی به فرانسه تبعید شده و سرانجام در سال 2004 به قطر بازگشت از پسرش - حاکم کنونی- مذهبی تر بود و روند مدرنیزده شدن قطر را همو آغاز کرد. این موضوع حتی می تواند یکی از بی شمار دلایل دشمنی نهان و آشکار عربستان با حاکم کنونی قطر باشد ؛ چرا که پدر او از دوستان سعودی ها بوده است.

دیگر حاکم عرب که با سرنگون کردن پدرش به تخت رسید همسایه عزیز و بزرگوار سلطان قابوس بن سعید است که در سال 1970 پدرش سلطان سعید بن تیمور را طی درگیری و کودتا سرنگون کرد و پدر را به لندن تبعید کرد تا همانجا بمیرد. انگلیسی ها در این کودتا همراه وی بودند و البته بنابر آنچه گفته می شود قابوس ، تنها پسر پدرش ، پیش از وقوع کودتا برای شش سال عملا تحت حبس خانگی بود . بین سالهای 75-1973 سلطان قابوس درگیر مخالفان خانگی درمنطقه ظفار و سلاله شد که خواهان سقوط حکومت سلطنتی عمان بودند، شاه سابق ایران هم به دستور امریکا برای کمک به قابوس نیروهایی به این کشور فرستاد که در سرکوب شورشیان کمک کردند و پنجاه نظامی ایرانی هم در این درگیری ها کشته شدند +. قابوس ماند و حکومتی که بجز یک بار هرگز رنگ حتی نخست وزیر هم به خود ندیده و خود قابوس عملا سلطنت مطلقه می کند ، دلال امریکاییهاست - خصوصا در موضوعات مربوط به ایران- و هرگز ایرانی ها را نیز به عمان راه نمی دهد . شایعاتی نیز در مورد شخص قابوس وجود دارد بخصوص که او تنها همسرش را در همان سالهای به قدرت رسیدن طلاق داد و هیچ ولی عهدی نیز ندارد. در ماه های اخیر در عمان هم اعتراضاتی در منطقه سلاله و شهر صحار وجود داشتند- و دارند- که از سوی کارگران انجام می شوند، درست شبیه به ماجرای ظفار- و حکومت عمان تا بحال با سرکوب و خفه کردن صدای انها مانع درز اخبار به بیرون شده است.

از دیگر کودتاهای دنیای عرب می توان ازکودتای سال 1956 افسران آزاد علیه ملک فاروق پادشاه مصر یا کودتای خونین سال1958 عبدالکریم قاسم علیه ملک فیصل هاشمی پادشاه جوان عراق - و پسر عموی هاشمی های اردن- نام برد.
عربستان هم کشوری است که همیشه زمزمه های احتمال کودتا در آن شنیده می شده ولی هیچ وقت کودتایی رسمی در آن صورت نگرفته و تنها مورد شبه کودتا در آن کشته شدن ملک فیصل بن عبدالعزیز پادشاه عربستان در سال 1975 بدست برادرزاده نیمه دیوانه اش بوده است . دلیل اینکه آنرا شبه کودتا می خوانند اینست که با گشته شدن ملک فیصل که یکی از مشوقان تحریم نفتی اسراییل و امریکا به واسطه مبارزه با اسراییل بود برادرش خالد و سپس فهد به قدرت رسیدند که همگی از مجریان اوامر امریکا در خاورمیانه وگردانندگان اصلی گروه های مخالف اسلام مانند سلفی ها ،تکفیری ها ، طالبان والقاعده هستند. دیگرمورد این کودتاها در الجزایر در سال 1992 وقتی روی داد که اسلامگرایان در انتخابات به پیروزی خیره کننده ای دست پیدا کردند و ارتش به کودتا ، سرکوب و دستگیری گسترده و شدیدی دست زد که مطئنا با چراغ سبز غرب همراه بود چون بر عکس ایران و ناآرامی های پس از انتخابات هرگز با تحریم های رنگارنگ روبرو نشد . حتی اخیرا در تونس - کشوری که قیام های مردمی اخیر از آنجا شروع شد- وزیر کشور اسبق هشدار داد که ارتش به قدرت رسیدن احزاب مردمی و اسلامی نظیر حرکه النهضه را تحمل نخواهد کرد و براندازی به سبک الجزایر اجتناب ناپذیر خواهد بود . اظهارات او باعث تظاهرات دوباره مردم ، کشته شدن چند معترض و به تبع آن تکذیب این اظهارات از سوی ارتش شد.


با اتفاقاتی که در خاورمیانه و شمال آفریقا در حال روی دادن هستند هیچ بعید نیست در آینده ای نزدیک با کودتاهایی در این کشورها روبرو شویم چرا که دولت هایی که در آینده در تمام این کشور ها به قدرت می رسند با گذشته تفاوت های اساسی خواهند داشت و این تفاوت ها چیزی نیست که برای غرب خصوصا امریکا و منافعش و همچنین انگلیسی ها ، سعودی ها و سایر همپیمانان شان نظیر اسراییل قابل قبول یا تحمل باشد ؛ بنابراین همیشه گروه ها و ارتش هایی هستند که آماده انجام این خدمت نه چندان ساده باشند. خاورمیانه و جهان عرب روزهای مهمتری در پیش روی خود دارند.


*پی نوشت: علاقه اعراب منطقه خلیج فارس به اسامی نظیر حمد و خلیفه عجیب نیست ؟ چون حکام امارات هم از این دست شیخ حمد و شیخ خلیفه ها زیاد دارند