این روزها کوفی عنان دبیرکل سابق سازمان ملل راهی مسکو و بعد پکن شده است تا راه حلی برای بحران سوریه پیدا کنند و این در حالی است که اوضاع سوریه بیشتر از آنکه به سوی وخیم تر شدن برود در حال رفتن به سوی استقرار و آرامش نسبی است.
از تقریبا اوایل ماه مارس (نیمه اسفند) که ارتش سوریه حمله بزرگی را به شهر حمص و خصوصا منطقه بابا عمرو این شهر که در دست ارتش موسوم به آزاد سوریه بود- راه انداخت حدود یک ماه می گذرد. حملات ارتش سوریه در میانه هوچی گری های شورشیان و بوق های تبلیغاتی شیپورچیانی مانند الجزیره و العربیه با پاکسازی بابا عمرو ادامه یافت و مخالفان مسلح در کمال ناامیدی مجبور به ترک این شهر شدند . البته سوریه مدعی شد هنگام پاکسازی منطقه باباعمرو تعداد زیادی از نظامیان ( بخوانید مزدوران) فرانسوی زبان و افسران قطری و از سایر ملیت های عرب خصوصا لیبی را دستگیر کرده است. هرچند ادعای دولت سوریه با هیچ تصویر یا عکس و ویدئویی همراه نبود اما سلاح های امریکایی و اسراییلی توقیف شده نشان داده شدند - باید توجه داشت ارتش سوریه با تسلیحات روسی تجهیز شده و سلاح های امریکایی اسراییلی فقط ثابت کننده این بود که مخالفان کمک تسلیحاتی شده اند-٬ تجهیزات مخابراتی زیادی هم در جریان این حملات توقیف شدند که همه و همه نشان می داد ارتش موسوم به آزاد سوریه از خارج دستورمی گیرد. تعجب برانگیز درمورد افسران و نیروهای خارجی دستگیر شده اینست که نه قطر و نه فرانسه هیچ کدام ادعاهای دولت سوریه را رد نکرده و در این مورد سکوت اختیار کردند و البته همه می دانند فرانسوی ها ید طولایی در فرستادن گروه های مزدور در کشورهای مختلف دارند واینگونه فعالیت های فوق برنامه و غیر رسمی در کارنامه استعماری این کشور به خصوص در مستعمرات آفریقایی برای برکنار کردن دولت های مختلف ثبت شده است .( مورد کنگو و پاتریس لومومبا با همکاری امریکا و بلژیک یا مورد اخیر ساحل عاج و الحسن ووتارا که آدم بانک جهانی بود یا جنایات فرانسوی ها در الجزایر)
مخالفانی که از حمص بیرون شده بودند به ادلیب فرار کردند و بازهم ارتش سوریه سراغ آنها رفت و شورشیان مدعی شدند در عقب نشینی تاکتیکی! مجبور به فرار از ادلیب شده اند تا بازهم به سوی دیر الزور در مرز عراق بروند و بازهم ارتش آنها را دنبال و از شهر بیرون کند و حالا غربی ها و سعودی و قطر که آرزوهایشان برای سوریه برباد رفته است بازهم دست از هیاهو برنمی دارند ولی همه می دانند دولت سوریه تا حدودی موفق شده کنترلش بر اوضاع را محکم کند . هرچند عوامل دیگری هم بودند که در بادبان های کشتی در حال حرکت سوریه باد موافق انداختند : یکی از آنها اختلافات زیاد بین اعضای شورای انتقالی سوریه مستقر در خارج و جدایی تعدادی از اعضای آن بود. شانس اسد این بود که مخالفان یک دستی ندارد و همیشه بین مخالفانش اختلاف نظر و دعوا وجود دارد و از این نظر دولت اسد با ایران مشابهت هایی دارند. عامل دیگر جنایات و فیلم های منتشر شده از مخالفان بود که چطور سربازان و هواداران دولت سوریه در شهرهای مختلف را می کشند و از درختها آویزان می کنند بطوریکه این کار آنها باعث شد صدای عفو بین الملل در بیاید و از آنها بخواهد دست از این اعمالشان بردارند. البته همچنان ویدئوهایی از جنایات در ظاهر متعلق به ارتش سوریه هم منتشر می شوند -هرچند تعداد آنها به شدت کم شده - که کارشناسان در مورد واقعی بودن آنها تردید دارند و یک دلیل آن اینست که دولت و ارتش سوریه باید بی عقل و مایل به خودکشی باشند که اجازه بدهند نیروهای ارتش در این برهه زمانی و آن لاین بودن اتفاقات و وقایع , بهانه به دست مخالفان و دولت های غربی بدهند تا آنها را محکوم کنند و سناریوی لیبی -حمله پیش دستانه- برای محافظت از مردم بی گناه را اجرا کنند. پس می توان حدس زد بسیاری از ویدئوهایی که به ارتش سوریه نسبت داده می شد در واقع کار خود مخالفان بود. نباید این نکته را هم از یاد برد که در لیبی وقتی مخالفان مستقر در بنغازی مدعی بودند اگر تانک های قذافی وارد این شهر ۳۰۰ هزار کشته برجا می گذارند مصراته در دست نیروهای قذافی افتاده بود و هیچ کشتاری هم صورت نگرفته بود اما این حقیقت که عملا بازگو نشد ٬ باعث نشد تا ناتو برای حمله به لیبی کمی بیشتر فکر کند. عامل سوم برگزاری رفراندوم قانون اساسی جدید و حمایت اکثریت شرکت کنندگان از آن و وعده برگزاری انتخابات پارلمانی جدید تا یک ماه آینده است. عامل دیگر حمایت محکم طبقه حاکم سیاسی و نظامی موسوم به نخبگان جامعه سوریه از شخص بشار اسد و همراهی مردم حلب و دمشق با دولت بود بطوریکه در میان دولت مردان٬ سیاستمدارانٍ , سفرا و ارتشیان سوریه عملا -شاید بجز یک مورد- هیچ کس از حکومت سوریه کناره نگرفت. همه اینها در کنار حمایت روسیه در صحنه بین المللی و ایران در منطقه - با همراهی لبنان و عراق- باعث شد تیرهیلاری کلینتون و سارکوزی و ملک عبدالله به سنگ بخورد . بنابر این غربی ها چاره دیگری نداشتند جز اینکه اسما اسد همسر بشار را تحریم کنند و انگار که تحریم یک زن که مثلا نتواند در بوتیک های پاریس و رم خرید کند باعث می شود نظام اسد سقوط کند یا اسما اسد به عشق رم و میلان به شوهرش فشار وارد می کند تا دست از سرکوب مخالفان بردارد. همین که جامعه بین المللی مد نظر امریکا٬ مادر و همسر یک رییس دولت را تحریم می کند نشان می دهد چقدر گزینه های آنها در برابر دولت اسد کم است و هیچ چاره ای برای آنها باقی نمانده است آنهم در زمانی که حتی نمی توانند به گزینه نظامی نیز فکر کنند.
البته شکی نیست اختلافات داخلی در سوریه بروزکرده اند و بین دسته هاو مذاهب یا اهالی شهرهای مختلف دشمنی هایی ایجاد شده است با این حال همه این اتفاقات باعث شد حس ناسونالیستی سوری ها قوی تر از گذشته شود و آنها در مورد جنگ داخلی احساس خطر کنند. من همیشه شخصا عقیده داشته ام ما به ازای اتفاقات سوریه در ایران و اوایل انقلاب در استان کردستان روی داد : عده ای به اسم کومله ها و خلق کرد مسلح شدند- با همکاری مطمئنا امریکا و البته صدام حسین - و بعد علم مخالفت برداشتند ٬ پاسدارها را می کشتند وتنها فرقی که با همتایان امروز سوری خود داشتند این بود که آن زمان اینترنت و یوتیوب و رسانه های رنگارنگ نبودند و گرنه همین اتفاقات با مقیاسی بزرگتر در ایران تکرارشده و شکست خورده اند.
شاید عنان - که فقط برای راه دادنش به دمشق دست به دامن تهران شد - برای حفظ آبروی اروپایی ها و کشورهای عضو جامعه عرب بتواند قول هایی ازمسکو و پکن بگیرد اما مسکو که برای همه این قول ها از قبل با دمشق هماهنگ می شود مطمئنا متوجه این نکته شده است که گروه موسوم به دوستان سوریه در این جنگ نیمه سرد تا اینجا موفق به دست یافتن به پیروزی هایی در مقابل جناح غربی -اروپایی-عربی شده اند و این خود دستاورد کمی نیست و مطمئنا در آینده بازهم امکان تکرار چنین تجربه هایی هست.
اما سوریه ٬ همچنان راه سختی پیش رو دارد ٬ این سوریه یا سوریه یک سال پیش خیلی فرق دارد ٬ دچار زمین لرزه شده و اختلاف و دودستگی و جنگ داخلی را به چشم خودش دیده است ٬ توقع مردم بالا رفته و خواهان آزادی های سیاسی بیشتری از قبل هستند و حزب بعث دیگر تنها دستور دهنده این کشور نخواهد بود. همچنانکه فساد مالی و باندبازی های سیاسی هم دیگر در این کشور نمی توانند ادامه پیدا کنند و بشار اسد و بزرگان ارتش و حزب بعث باید بیشتر از قبل دست به عصا راه بروند.
و ...... دولت های بعدی در این چرخه می تواند کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس باشند: دولت سوریه در تمام ۴۰ سال حکومت خود - و دوران سرپرستی در لبنان- ثابت کرده که می تواند برای کشورهای دیگر مشکل ایجاد کند و حالا باید قطر و عربستان و تا حدودی ترکیه ٬ منتظر سررسیدن نوبت خود باشند. سوریه توانایی دارد در چند سال آینده با همکاری سایر کشورها و نیروهای دوست در این کشورها آشوب ایجاد کند. روزی فرا خواهد رسید که سوریه حساب هایش را با قطر و عربستان صاف کند. آن روز شاید خیلی نزدیک -مثلا تا یک سال دیگر- نباشد اما مطمئنا سر خواهد رسید.
3 comments:
سلام
خیلی تحلیل خوبی بود... نمی دونم این لینک رو هم دیدید یا نه اما خوندنش خالی از لطف نیست چرا که با مطلب شما هم بیارتباط نیست
http://g-honar-v-mobarze.blogfa.com/post-209.aspx
چرا کامنتدونی اینجا اینطوره؟
:)
کامنت دانی اینجا ظاهرا که مشکلی ندارد. متوجه نمی شوم اشکالش چیست. لطفا بیشتر توضیح بدهید.
Post a Comment