Friday, December 11, 2015

اليمن مقبرة الغزاة


یمنی ها اصطلاحی دارند با مضمون :« الیمن مقبره الغزاة» یعنی «یمن گور جنگجویان است». البته این جنگجویان طبیعتا باید نیروهای عربی باشند که طبق ادعای عربستان سعودی برای بازگرداندن حکومت شرعی و حفظ یمن از  شورشیان  حوثی به این کشور فرستاده شده اند اما ظاهرا جنگجویان این بار نه تنها عرب نیستند بلکه مزدورهایی با ملیت های مختلف غربی هستند. دقیقا  دو هفته پیش نیویورک تایمز طی مطلبی فاش کرد + که امارات متحده عربی پنهانی صدها مزدور اهل کشورهای آمریکای لاتین را برای جنگ به یمن فرستاده است. به ادعای نیویورک تایمز این مزدورها که عمدتا کلمبیایی و از بازماندگان شورشی های FARC  و همچنین بازنشسته های ارتش این کشور هستند توسط یک شرکت وابسته به پیمانکار نظامی- امنیتی و بسیار بدنام آمریکایی بلک واتر Blackwater استخدام شده اند و از سال ۲۰۱۱ در کمپی نظامی به اسم شهر نظامی زاید در صحرای امارات مستقر شده اند. البته بین اینها افرادی از آرژانتین؛ مکزیک؛ ال سالوادور و کشورهای دیگر هم بودند. این افراد وارد منطقه تعز شدند و آنجا وارد جنگ با نیروهای انصارالله و واحد های ارتشی متحد با آنها شدند.

در حال حاضر عمده درگیری ها در جنوب غرب یمن بر سر منطقه ای است که از عدن کشیده شده و با عبور از لحج و پایگاه نظامی العند * به استان تعز می رسد. این منطقه در هفته های اخیر بارها بین نیروهای وابسته به عربستان و انصارالله دست به دست شده است. اهمیت این منطقه از این نظرست که از یک طرف به شهر ساحلی عدن دومین شهر یمن متصل می شود جایی که نیروهای وابسته به عربستان و القاعده دست بالا را دارند و گفته می شود عبد ربه منصور هادی رییس جمهور مخلوع آنجا گیر افتاده و نمی تواند خارج شود و از طرف دیگر به تعز می رسد: شهری که سیطره بر آن تسلط بر تنگه استراتژیک باب المندب را تضمین می کند.

عکس از پایگاه گلوبال ریسرچ  


نیروهای عربستان و متحدینش در همین منطقه آبی هم حضور دارند و نیروهای یمنی مدعی اند تا بحال ۷ ناوچه آنها که در کار ارسال تسلیحات و نیروهای تازه نفس هستند را؛ غرق کرده اند.اما اتفاق مهم در سه روز گذشته کشته شدن بین ۱۵ تا ۲۳ نفر از مزدور های خارجی بوده است. البته یادمان نرود عربستان مزدورهایی با جنسیت سودانی؛ سنگالی و اریتره هم دارد و علت اختلاف در آمار می تواند این باشد که آیا این مزدورها هم جزو کشته های بلک واتر محسوب  می شوند یا نه؟

در چند روز اخیر درگیری ها به منطقه هایی به نام های ذباب و کرش رسیده جایی که نیروهای اماراتی حضور دارند و حالا طبق اخباردست کم ۳ نفر از کشته ها فرماندهان مزدورها هستند که بین آنها ملیت های بریتانیایی؛ فرانسوی؛ آرژانتینی؛ کلمبیایی؛ مکزیکی و استرالیایی هستند. در واقع عربستان که نیروهای خودش در منطقه جزان و نجران در منتها الیه این کشور درگیر پیش روی حوثی ها هستند حالا مزدورهایش را هم از دست می دهد. ناگفته نماند احتمالا قرار بر ارسال مزدورها بعد از این  گرفته شده که نیروهای عربستان و امارات و بحرین در یک انفجار بزرگ در مآرب حدود دو ماه پیش کشته شدند و القاعده مسئولیت آنرا برعهده گرفت. همان زمان حوثی ها مدعی بودند یکی از پسران حاکم راس الخیمه بین کشته شدگان یا مجروحان است و حالا معلوم شده این ادعا درست بود و شیخ احمد بن سعود بن صغر آل قاسمی پایش را در جریان آن انفجار مهیب از دست داده است.+

طبق قوانین بین المللی استخدام مزدور از کشورهای دیگر برای جنگ ممنوع است و حالا این را باید در نظر گرفت که هیچ اقدامی از طرف کسانی که همیشه در شورای امنیت ماده کشیدن شمشیرها و محکوم کردن دیگران در قطعنامه های شان هستند علیه امارات نشده : کشوری که نه با یمن مرز مشترک دارد و نه حوثی ها برایش مشکلی ایجاد کرده اند اما نه تنها نیروهای خودش را به یمن فرستاده بلکه از بین غربی ها هم مزدور استخدام کرده تا لابد از «عروبیت و وطن عربی» دفاع کنند.     *****در مورد شرکت پیمانکار امنیتی-نظامی بلک واتر نوشتن این چند نکته ضروریست: بلک واتر Blackwater که حالا با نام آکادمی شناخته می شود یکی از بدنام ترین شرکت های خصوصی آمریکایی در حوزه نظامی و تامین امنیت است که در دهه ۹۰ میلادی در کالیفرنیا تاسیس شد. عمده کارش به ادعای خودش آموزش نیروهای نظامی و تامین امنیت افراد و شرکت ها و سفارت خانه های آمریکاست. بیشتر افرادی که در آن کار می کنند دارای پیوندهای نزدیک با سازمان سیا و پنتاگون هستند و تعدادی هم نظامیان سابق آمریکایی اند و دقیقا به همین دلیل برخی عقیده دارند بلک واتر در واقع ارتش سری و خصوصی سازمان CIA است.  این شرکت در جریان اشغال عراق توسط امریکایی ها برای تامین امنیت نظامیان و دیپلمات های آمریکایی بکار گرفته شد اما معروف ترین هنرش کشتار ۱۷ شهروند عراقی   در سال ۲۰۰۷ در بغداد است. + 

ادعاهایی هم در مورد حضور نیروهای این شرکت در بین بازجویان و گاردهای زندان مخوف ابوغریب وجود دارد. بلک واتر در افغانستان و پاکستان هم با نیروهای امریکایی برای شکار بن لادن و اعضای القاعده همکاری می کرد و طی یک دهه اشغال گری در خاورمیانه دست به کارهای کثیف زیادی زد که نهایتا روسای آن مجبور شدند نام آن را اول به زی Xee و بعد به آکادمی Academy تغییر بدهند. دست کم ۲-۳ سالی بود که نامی از این شرکت بصورت علنی در میان نبود تا دو هفته پیش که اقدامات بلک واتر این بار در یمن فاش شد.


                                  
  *پایگاه نظامی العند تا پیش از به قدرت گرفتن حوثی ها در صنعا مرکز کنترل و پرواز هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا بود اما بعد از سقوط حکومت هادی آمریکایی ها با عجله این پایگاه را ترک کردند.

  * این نوشته به صورت کوتاه تر در کانال تلگرام مکتوبات به آدرس
  https://telegram.me/maktubat
 منتشر شده است. 

  

Thursday, December 3, 2015

اعدام قریب الوقوع فعالان شیعه در عربستان




دو روز پیش روزنامه ایندیپندنت +خبری منتشر کرد مبنی بر تهدید القاعده شاخه شبه جزیره عرب  AQAP علیه آل سعود در مورد اعدام زندانیان مظنون به عضویت در القاعده. این گروه اعلام کرده اگر این زندانیان اعدام بشوند در عربستان خون به پا می کند.

خبراعدام ۵۰ یا ۵۲ نفر زندانی متهم به تروریسم و عضویت در القاعده را هفته پیش روزنامه های عکاظ  و الریاض منتشر کردند. اما فعالان شیعه در شهرهای قطیف و عوامیه در استان نفت خیز شرقیه و همچنین در آمریکا می گویند میان این افراد ۶ فعال شیعه محکوم به اعدام هم هستند که رژیم می خواهد آنها را در میان القاعده ای ها اعدام کند. یکی از اسامی معروف در لیست اسم نمر است. برخی منابع می گویند این فرد علی محمد النمر برادرزاده آیت الله نمر باقر النمر است که دو سال پیش در سن ۱۷ سالگی و بعد از وقایع مربوط به تیراندازی و دستگیری عمویش وبرای فعالیت اعتراضی به این اتفاقات دستگیر شد. خانواده علی محمد می گویند او را به تازگی از یکی از زندان های فوق امنیتی جده به زندانی در نجران منتقل کردند ؛ تحت معاینات پزشگی قرار گرفته و دیگر اجازه ملاقات به خانواده اش داده نشده است. به گفته خانواده علی می گویند تمام این کارها علامت اعدام قریب الوقوع اوست.

علی محمد نمر که احتمال اعدامش وجود دارد


نمر دوم خود ایت الله نمر باقر النمر است که به جرم سرباز زدن از حکم ولی امر پادشاه عربستان ؛ تلاش برای ساقط کردن حکومت و فتنه گری به اعدام محکوم شده و دیوان عالی عربستان هم حکم او را تایید کرده و تنها ملک سلمان است که می تواند حکم را متوقف و نمر را عفو کند.

آیت الله نمر باقر النمرکه حکم اعدامش توسط دیوان عالی تایید شده است


 یکی از برادران آیت الله نمر هم اعلام کرده چند روز پیش با او دیدارداشته و او با وجود احتمال اعدام قریب الوقوعش روحیه خوبی دارد.

در چند روز گذشته هردوی عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر در مورد این اعدام ها خصوصا اعدام فعالان شیعه هشدار داده اند اما هنوز کسی در مورد زمان وقوع این اعدام ها (که به شیوه گردن زدن است) خبر موثقی ندارد.

گفته می شود این اولین اعدام دسته جمعی در عربستان از سال ۱۹۷۹ میلادی و وقایع مسجد الحرام است. سحرگاه اول محرم سال ۱۴۰۰ هجری قمری عده ای از مخالفان حکومت سعودی همراه با زنان و فرزندان شان در مسجد الحرام علیه رژیم حکومت عربستان قیام کردند. این قیام به دست یک افسر گارد پادشاهی به نام جهیمان بن محمد بن سیف العتیبی و برادر همسرش  محمد عبد الله القحطاني که شاگرد شیخ عبدالله بن باز مفتی بزرگ سعودی بود صورت گرفت. جهیمان در کنار القحطانی ایستاد و از نمازگزاران خواست به عنوان مهدی (علیه السلام) خلیفه مسلمانان و امام موعود با او بیعت کنند. در کنار او هم ۱۲ از مردانش که ملیت های مختلف از جمله آمریکایی داشتند جمع شدند و با محمد بیعت کردند.

نفر سمت راست محمد القحطانی و نفر سمت چپ جهیمان العتیبی است

حمله نیروهای امنیتی به مسجد الحرام در ۱۴ محرم الحرام سال ۱۴۰۰ هجری

حمله نیروهای امنیتی به مسجد الحرام در ۱۴ محرم الحرام سال ۱۴۰۰ هجری


 این گروه بعد درب های مسجد الحرام را بستند ودر آن سنگر گرفتند. این اتفاقات باعث شد نیروهای امنیتی عربستان برای دو هفته مسجد را محاصره کنند. نهایتا رژیم عربستان بعد از اخذ فتوا از علمای سعودی با تانک ها و نیروهای ضد شورش وارد مسجد الحرام شد و قیام را سرکوب کرد؛ دست کم ۲۸ نفر از اعضای گروه جهیمان منجمله محمد القحطانی کشته شدند و تعداد دیگری – از جمله خود جهیمان- دستگیر شدند که دقیقا معلوم نیست چند نفر بودند.رژیم عربستان این افراد را نهایتا در میدان های اصلی چهار شهر بزرگ اعدام کرد.

برخی منابع عقیده دارند قیام جهیمانی جرقه اول تشکیل القاعده توسط اسامه بن لادن را زد.



این مطلب دو روز پیش به صورت کوتاه تر در کانال تلگرام مکتوبات  https://telegram.me/maktubatمنتشر شد.




Wednesday, November 25, 2015

جنگ جهانی مینیاتوری در سوریه


مهمترین اتفاقی که در چند روز گذشته بازهم می رود تا وقایع میدانی در سوریه را تحت تاثیر قرار بدهد ساقط کردن هواپیمای جت روسیه توسط ترکیه بوده است. 
ترکیه مدعی است که این هواپیما حریم هوایی اش را نقض کرده و آنرا بعد از چندباراخطار ساقط کرده است. روسیه می گوید اولا ترکیه هنوز هم هیچ مدرکی مستند بر اینکه آن هواپیما حریم هوایی اش را نقض کرده ارائه نکرده و ثانیا این نیروی هوایی ترکیه بوده که طبق اطلاعات رادارهای پایگاه هوایی حمیمیم در لاذقیه وارد آسمان سوریه شده اند. حمیمیم پایگاهی است که تمامی نیروهای روسیه و اسکادران هوایی اش در آن مستقر هستند. 



آن چیزی که ماجرا را پیچیده تر می کند ادعای میلیشیای ترکمن مستقر در منطقه مرزی ترکیه و روسیه است که می گویند آنها جت را ساقط کرده اند و تروریست های جبهه الشام در شمال سوریه که ویدئویی از یک خلبان مرده را منتشر کرده اند و مدعی اند آنها هردو خلبان را وقتی از هواپیما بیرون پریدند کشته اند. در ویدئوی دیگری همین گروه ها مدعی اند یک هلی کوپتر سوری که در جستجوی خلبان ها بوده را ساقط کرده اند.  دیشب وزارت دفاع روسیه کشته شدن یکی از خلبان ها و همچنین یک سربازروس که در عملیات جستجوی خلبان ها شرکت داشت را تایید کرد.  

مسکو در اولین واکنش به اتفاقات اخیر اعلام کرد تمامی تماس های نظامی با ارتش ترکیه را قطع می کند و این به این معناست که دیگر هر اتفاقی ممکنست در اثر نبود تماس بین دو طرف بیفتد. از سمت دیگر ترکیه خواهان نشست اضطراری کشورهای ناتو شد و دبیرکل ناتو هم در یک نشست خبری گفت مطمئنا طرف مقصر روسیه است که حریم هوایی ترکیه را نقض کرده است.

رییس جمهور ولادیمیر پوتین دیروز دراردن گفت ما که می دانیم ترکیه هم به داعش هم به بقیه نیروهای تروریست مخالف اسد کمک می کند و این کارعواقب بدی برایش خواهد شد. 
اما واقعا گزینه های پیش روی روسیه چه هستند و چه کاری می تواند در قبال کشته شدن نیروهایش و ساقط کردن هواپیمایش انجام بدهد؟

روس ها احتمالا بازهم برای توضیحات و مدارک ترکیه صبر می کنند و اگر چیزی منتشر نشود (که احتمالا هم نخواهد شد) آن موقع شاید دست به اقدامی بزنند. بعضی منابع می گویند دلیل این کار تحریک آمیز ترکیه تلافی نابود کردن حدود ۱۰۰۰ تانکر نفتی متعلق به داعش است که روسیه آنها را یکی دو هفته پیش وقتی آنها از مرز سوریه-ترکیه رد می شدند مورد هدف قرار داد و از بین برد. 
از طرف دیگر روسیه در این مدت نه فقط داعش بلکه بقیه گروه های مخالف حکومت اسد را هم مورد حمله قرار داده بنابراین باید دیر یا زود منتظر دیدن عواقب حملاتش می بود که اول در قالب منفجر شدن هواپیمای مسافری اش بر فراز سینا اتفاق افتاد و این عملا دومین حمله به روسیه است.

روسها معروف هستند که کارهایشان را با زیرکی و از پشت صحنه پیش می برند ( بر خلاف امریکایی ها که معمولا اهل هیاهوی بسیار برای هیچ هستند) بنابراین ترکیه باید کمربندش را محکم کند و منتظر انتقام کشی روسی البته به سبک روسی باشد. 

اما یک سوال مهم اینجا بی پاسخ می ماند و فقط زمان و سیر حوادث می تواند آنرا جواب بدهد:

آیا ناتو (که بیشترین اعضای آن عضو اتحادیه اروپایی هستند) حاضرست در صورت رویارویی بین ترکیه و روسیه به دفاع از ترکیه بلند شود؟
در اتحادیه اروپا همه می دانند ترکیه به داعش و بقیه مخالفان اسد کمک می کند ٫ صادرات نفت داعش از خاکش انجام می شود ٫ تمام تروریست های غربی و تندرو از خاک آن به داعش در سوریه و عراق پیوسته اند و کلا سازمان اطلاعات امنیت MIT‌ موذی اش بر همه این موارد نظارت می کند.

یادمان باشد تعدادی از اعضای اتحادیه اروپا در شرق آن دل خوشی از ترکیه و دوران عثمانی ها ندارند و مایل به دیدن ترکیه قوی در همسایگش شان نیستند. از طرفی اتحادیه اروپا بیشتر از ربع قرن است ترکیه را پشت درب هایش نگه داشته و هرگز حاضر نیست ترکیه با اکثریت مسلمان را به عضویت اتحادیه با اکثریت مسیحی بپذیرد. هرچند نهایتا اروپایی ها اگر به قول خود اوباما گوششان پیچانده شود مجبور به تنفیذ اوامر واشنگتن هستند.

ترکیه می توانست به هواپیمای روسی در صورتی که واقعا وارد خاکش شده بود اخطار بدهد نه اینکه آنرا ساقط کند. پس ساقط کردن این هواپیمای رفتاری تعمدی و برای کشاندن روسیه به جنگی زمینی است. اما ترکیه چقدر بتواند در این سیاستش موفق بشود بحث دیگری است. 

تا اینجای بحث می توان فقط یک موضوع اظهر من الشمس است: در سوریه یک جنگ جهانی با ابعاد کوچک عملا در جریان است. 

PS:

۱- به ادعای روزنامه رای الیوم روسیه در بدو آغاز عملیات نظامی اش در سوریه وابسته های نظامی عربستان٫ ترکیه و قطر را در مسکو احضار کرده و بهشان اطلاع داده مایل نیست ببیند رفتاری مشابه اتفاقات افغانستان در دهه ۹۰ در سوریه بیفتد وقتی که امریکا و عربستان مجاهدین افغان را به موشک های استینگر تجهیز کردند و آنها هواپیماها و هلی کوپترهای روسی را ساقط می کردند. اگر ادعاهای تروریست های شمال سوریه در مورد ساقط کردن هواپیما درست باشد آن موقع است که یعنی راکت و موشک به دست تروریست ها افتاده و البته معلوم است چه کسانی آنها را به گروه های مسلح داده اند. 

۲- وزارت دفاع روسیه اعلام کرده خلبان دوم را صحیح و سالم پیدا کرده و او حالا در پایگاه حمیمیم است.


Sunday, November 22, 2015

آزادی بیان یا محدودیت اطلاعات در ایران؟



یکی از مشکلاتی که هر کاربر اینترنتی در ایران با آن مواجه است مسئله فیلترینگ ناعادلانه ای است که تقریبا در همه جای وب فارسی رسوخ کرده است و ظاهرا اعتراضات به این پدیده به جایی نمی رسد و به نظرمی آید تقریبا همه دست از اعتراض کردن برداشته اند و به جای آن به روش های مختلف دور زدن فیلترینگ روی آورده اند. البته این وضعیت در تلفن های هوشمند که با آپ ها هم کار می کنند با قوت کمتر و بیشتر ادامه دارد و آنجا هم کاربران به انواع و اقاسم حیله ها متوسل می شوند تا کار خودشان را انجام بدهند. 

حال اینکه چه موضوعاتی هستند که مورد فیلترینگ جمهوری اسلامی قرار می گیرند بحث جداگانه ای است اما عجالتا همه ما از دو یا سه مورد آنها مطمئن هستیم:

۱- جمهوری اسلامی سایت هایی که به مسائل جنسی و پورنوگرافی می پردازند را فیلتر می کند : بسیار عالی. 

۲- جمهوری اسلامی سایت هایی که به مسائل مذهبی غیر تایید نظام می پردازند را فیلتر می کند. من شخصا در این مورد سرچی انجام نداده ام اما چشم بسته هم می توانم حدس بزنم سایت هایی که مربوط به بهاییان است یا سایت هایی که تبلیغ اسلام به سبک داعشی و وهابی یا حتی تبلیغ مسیحیت  می کنند  فیلتر شده اند : آن را هم می توان گفت بسیار عالی. 

۳-جمهوری اسلامی سایت های سیاسی مخالفانش را فیلتر می کند : این مخالفان می توانند افرادی مانند منافقین باشند٫ می توانند شبکه های فارسی زبان غربی مانند بی بی سی فارسی و دویچه وله و رادیو فردا باشند که توسط حکومت های غربی یا CIA سازماندهی می شوند و حتی سایت هایی که متعلق به مخالفان سیاسی خارج نشین هستند مثل کلمه و... در این مورد نمی توان گفت بسیار عالی اما می شود به اینکه نظام معذوریت های سیاسی-امنیتی دارد استناد کرد هرچند این دلیل کافی برای توجیه این فیلترینگ نیست. 

اما گاهی هرچقدر شما معذوریت های نظام را در نظر بگیرید باز هم نمی توانید فیلترینگ را توجیه کنید: یک نمونه که همین شب گذشته من مثالش را دیده ام و واقعا متاسفم برای نظام در درجه اول و در درجه دوم برای دولتی که خیلی ادعایش می شود و شخص شخیص رییس جمهورش و بعضی از مشاوران و وزرایش در شبکه های اجتماعی ای حضور دارند که عملا برای مردم عادی  مثل من نوعی فیلتر و به عبارت بهتر ممنوع است. 

شب پیش من یک مقاله دیدم در مورد آخرین گزارش  مجمع جهانی اقتصاد World Economic Forum  در مورد رتبه بندی شکاف جنسیتی در جهان +: بگذریم که از این موضوع که ایران در این جدول که ۱۴۵ کشور جهان را در نظر گرفته در مقام ۱۴۱ قرار دارد و یادمان باشد که اطلاعات مربوط به ایران را نه فمینست های ایرانی بلکه سازمان های داخلی مثل سازمان آمار یا مرکز زنان ریاست جمهوری به سازمان های جهانی می دهند. 

اما تمام این چیزها را گفتم تا به این جا برسم که : من دیشب صفحه مربوط به ایران را جایی دیدم که فیلترینگ نبود و امروز وقتی از خانه با اینترنت وای فای متصل شدم اطلاعات مربوط به ایران در دسترس نیست +. (البته اگر از جایی دیگر به غیر ازIP  ایران باز شود اطلاعات کامل نمایش داده خواهد شد) 



این توضیح را باید بدهم که رتبه ایران در دوسال گذشته و در دوسالی که از ریاست جمهوری حسن روحانی می گذرد به ۱۴۱ تنزل کرده و صفحه ای که همین بالا لینکش را گذاشته ام اطلاعات از سال ۲۰۰۵ را ثبت کرده که نشان می دهد در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد فاصله شکاف جنسیتی بین زنان و مردان در ایران حداقل ۱۰ رتبه با وضعیت کنونی فاصله داشته و در وضعیت بهتری بوده است. (این که چرا این کیس خاص را برای این نوشته انتخاب کردم بخاطر رشته تحصیلی ام است) 

اما این یک مثال خیلی خیلی ساده از اتفاقی است که هرروز دارد می افتد و ملت در مقابل آن کاملا بی تفاوت شده اند حالا این بی تفاوتی یا از سر اینست که به این نتیجه رسیده اند نرود میخ آهنین در سنگ یا اینکه برای شان آزادی اطلاعات چندان مهم نیست یا آنقدر درگیر مسائل و مشکلات روزمره شده اند که این را اصلا مشکلی که اهمیت داشته باشد به حساب نمی آورند. 

اما بحث اینجاست: جمهوری اسلامی مدعی آزادی بیان است اما به نظر می رسد حکومت آزادی بیان را چیزی مثل این می داند که ملت در تاکسی و مترو به دولت فحش بدهند یا در صف سبزی فروشی غرغر کنند و کسی هم چیزی به آنها نگوید در اینصورت می توان گفت وای!!! ما چقدر آزادی بیان داریم که به دولت فحش هم فحش می دهیم و بازهم اتفاقی نمی افتد. 

اما یکی از ارکان اساسی آزادی بیان آزادی اطلاعات است چیزی که جمهوری اسلامی به هیچ عنوان نمی تواند ادعای آن را داشته باشد ( برخلاف رفتارهای دیپلمات های ارشد ایرانی که هرجا می روند طوری رفتار می کنند که بله! در ایران همه چیز آزاد و روشن و بسیار هم شفاف است!)  

متاسفانه درمورد آزادی بیان کشورهای عربی همسایه در خلیج فارس با حاکمان دیکتاتورشان و حتی اسراییل وضعیت بسیار بسیار بهتری از ما دارند. 

مسئله ای که دولتمردان و مسئولان ایرانی از آن غافلند اینست که شبکه های اجتماعی قابلیت های گسترده ای برای رساندن صدای ایران ٫ مردم ایران و حتی ارزش های شیعی و مثلا! انقلابی را به همه نقاط دنیا دارند. افراد زیادی در ایران هستند که این توانایی را دارند که در شبکه های اجتماعی به نفع کشور فعالیت کنند (بی هیچ مزد و منت) تا خیلی از کلیشه های رایج در مورد این کشور و مردمش را بشکنند و حتی از میان مسلمانان و غیر مسلمانان و گروه های اجتماعی کشورهای دیگریارکشی کنند. 

متاسفانه باب این امکان مدتهاست در کشور ما با فیلترینگ گسترده و کج سلیقه و بی منطق بسته شده و هیچ کس به فکر استفاده از این فرصت های طلایی نیست. 








Saturday, November 14, 2015

روشنفکر نمای وطنی با خودش چند چند است؟


در طول دو هفته گذشته سه واقعه در عرف معمول موسوم به تروریستی در سه گوشه دنیا اتفاق افتاده اند . اما واکنش ها به این حوادث فقط می تواند دوگانه پنداری و استاندارهای مسخره غربی ها و متحدان عربی و دنباله روهای ایرانی آنها را بیشتر عیان کند.

پرده اول:
 روز ۳۱ اکتبر یک هواپیمای روسی با ۲۲۴ سرنشین که ۲۵ نفر آنها زیر ۱۸ سال بودند در اثر انفجار یک بمب در صحرای سینای مصر سقوط می کند و تکه هایش و جنازه های مسافرانش در محدوده ای به عرض ۲۰ کیلومتر پخش می شود. حادثه همه را ناراحت می کند. در بعضی کشورها در بیرون سفارت روسیه عروسک و گل و شمع های روشن به نشانه همدردی می گذارند. درایران البته جماعت روشنفکرنمای همیشه در صحنه چنین کاری نمی کند و در خفا حتی از اینکه این بلا بر سر روس ها آمده خوشحال هم هست. چون روسیه در سوریه مشغول حمله هوایی به داعش و سایر تروریست هایی است که دوستان امریکا و فرانسه و غرب و عرب های خلیج فارسند و بدتر اینکه پوتین دارد با این کار به بشارالاسد کمک می کند که بشار 
.دوست ایران و حزب الله است . و همین گناه برای حمله به روس ها کافیست.


پرده دوم:
 شب جمعه در مراسم دعای کمیل در منطقه ضاحیه جنوب بیروت دو بمب گذار دست کم ۴۴ را شهید می کنند و حدود ۲۴۰ نفر را مجروح. روشنفکرنمای همیشه در صحنه وطنی صد البته برای چنین اتفاقی تره هم خرد نخواهد کرد چون بهرحال آن آدم ها مذهبی بودند که در دعای کمیل شرکت کرده بودند بعلاوه همانها هستند که شوهر و پدر و پسرو برادرشان در سوریه دارند دوشادوش سپاه پاسداران و نیروهای سوری و ارتش بشار علیه داعش و بقیه تروریست ها می جنگند و البته بشار دوست ایران و حزب الله است و همین گناه برای لبنانی ها کافیست.


پرده سوم:
وقایع شب گذشته (۱۳ نوامبر) در پاریس است جایی که حمله های بمب گذاری و تیراندازی به کنسرت راک و رستوران کامبوجی و مراکز تفریح و شب نشینی در پاریس حدود ۱۳۰ کشته برجا گذاشته است. گفته می شود قرارست جمعیت روشنفکرنمای همیشه در صحنه امروز با ملت و دولت فرانسه  بیرون سفارت شان در همدردی برگزار کند. (کاری که برای نشریه هتاک شارلی ابدو انجام دادند و هیچ کس با آنها برخورد نکرد) حالا بگذریم که دنیا-- که عبارت باشد از واشنگتن و لندن-- برخی از ساختمان های بلندشان را با سه رنگ پرچم فرانسه نورافشانی کرده اند به نشانه حمایت.

البته دولت غرب گرای ما هم روی دربایستی می کند و از واکنش ها و تبعاتش می ترسد وگرنه  اینهایی که ما می شناسیم اهلش هستند که بدهند برج میلاد را سه رنگ پرچم فرانسه نورافشانی کنند. ( آب نمی بینند وگرنه شناگر های ماهری هستند). برای انفجارهای بیرون وزارت خارجه محکوم می کند و برای وقایع پاریس بهرحال شخص شخیص رییس جمهور معتدل باید بطور لفظی اعلام همدردی کند که نشان بدهد ما با شماییم.  

نکته اما در این میان استاندارهای دوگانه و حال به هم زن غربی ها و متحدانشان در خارج و مریدان و نوچه هایشان در داخل ایران است. حمله تروریستی و ارهاب حمله تروریستی و ارهاب است. اگر خوبست برای همه خوبست و اگر بد است برای همه بد. اگر داعش هواپیما منفجر می کند باید همانطور محکوم و باکشور قربانی همدردی بشود که در ضاحیه بیروت بمب منفجر می کند که در پاریس آدم می کشد. اما معلوم نیست یک مشت اجنبی پرست در این کشور می خواهند بلاخره تکلیفشان را با خودشان و بقیه روشن کنند یا نه؟ و البته عدم همدردی فرانسه در ماجرای کشته شدن بیشتر از ۴۰۰ حاجی ایرانی در عربستان سعودی را هم فراموش نکرده ایم و می دانیم خب!!!! فرانسه فرانسه است با نشان لوژیون دونورش با مشروبات الکلی اش با ادعاهای حال بهم زن آزادی بیانش با پاریس بوگندویش که بهشت آمال غرب زدگان و فرنفکوفیل هاست و دیگر چه می توان گفت؟