Wednesday, November 25, 2015

جنگ جهانی مینیاتوری در سوریه


مهمترین اتفاقی که در چند روز گذشته بازهم می رود تا وقایع میدانی در سوریه را تحت تاثیر قرار بدهد ساقط کردن هواپیمای جت روسیه توسط ترکیه بوده است. 
ترکیه مدعی است که این هواپیما حریم هوایی اش را نقض کرده و آنرا بعد از چندباراخطار ساقط کرده است. روسیه می گوید اولا ترکیه هنوز هم هیچ مدرکی مستند بر اینکه آن هواپیما حریم هوایی اش را نقض کرده ارائه نکرده و ثانیا این نیروی هوایی ترکیه بوده که طبق اطلاعات رادارهای پایگاه هوایی حمیمیم در لاذقیه وارد آسمان سوریه شده اند. حمیمیم پایگاهی است که تمامی نیروهای روسیه و اسکادران هوایی اش در آن مستقر هستند. 



آن چیزی که ماجرا را پیچیده تر می کند ادعای میلیشیای ترکمن مستقر در منطقه مرزی ترکیه و روسیه است که می گویند آنها جت را ساقط کرده اند و تروریست های جبهه الشام در شمال سوریه که ویدئویی از یک خلبان مرده را منتشر کرده اند و مدعی اند آنها هردو خلبان را وقتی از هواپیما بیرون پریدند کشته اند. در ویدئوی دیگری همین گروه ها مدعی اند یک هلی کوپتر سوری که در جستجوی خلبان ها بوده را ساقط کرده اند.  دیشب وزارت دفاع روسیه کشته شدن یکی از خلبان ها و همچنین یک سربازروس که در عملیات جستجوی خلبان ها شرکت داشت را تایید کرد.  

مسکو در اولین واکنش به اتفاقات اخیر اعلام کرد تمامی تماس های نظامی با ارتش ترکیه را قطع می کند و این به این معناست که دیگر هر اتفاقی ممکنست در اثر نبود تماس بین دو طرف بیفتد. از سمت دیگر ترکیه خواهان نشست اضطراری کشورهای ناتو شد و دبیرکل ناتو هم در یک نشست خبری گفت مطمئنا طرف مقصر روسیه است که حریم هوایی ترکیه را نقض کرده است.

رییس جمهور ولادیمیر پوتین دیروز دراردن گفت ما که می دانیم ترکیه هم به داعش هم به بقیه نیروهای تروریست مخالف اسد کمک می کند و این کارعواقب بدی برایش خواهد شد. 
اما واقعا گزینه های پیش روی روسیه چه هستند و چه کاری می تواند در قبال کشته شدن نیروهایش و ساقط کردن هواپیمایش انجام بدهد؟

روس ها احتمالا بازهم برای توضیحات و مدارک ترکیه صبر می کنند و اگر چیزی منتشر نشود (که احتمالا هم نخواهد شد) آن موقع شاید دست به اقدامی بزنند. بعضی منابع می گویند دلیل این کار تحریک آمیز ترکیه تلافی نابود کردن حدود ۱۰۰۰ تانکر نفتی متعلق به داعش است که روسیه آنها را یکی دو هفته پیش وقتی آنها از مرز سوریه-ترکیه رد می شدند مورد هدف قرار داد و از بین برد. 
از طرف دیگر روسیه در این مدت نه فقط داعش بلکه بقیه گروه های مخالف حکومت اسد را هم مورد حمله قرار داده بنابراین باید دیر یا زود منتظر دیدن عواقب حملاتش می بود که اول در قالب منفجر شدن هواپیمای مسافری اش بر فراز سینا اتفاق افتاد و این عملا دومین حمله به روسیه است.

روسها معروف هستند که کارهایشان را با زیرکی و از پشت صحنه پیش می برند ( بر خلاف امریکایی ها که معمولا اهل هیاهوی بسیار برای هیچ هستند) بنابراین ترکیه باید کمربندش را محکم کند و منتظر انتقام کشی روسی البته به سبک روسی باشد. 

اما یک سوال مهم اینجا بی پاسخ می ماند و فقط زمان و سیر حوادث می تواند آنرا جواب بدهد:

آیا ناتو (که بیشترین اعضای آن عضو اتحادیه اروپایی هستند) حاضرست در صورت رویارویی بین ترکیه و روسیه به دفاع از ترکیه بلند شود؟
در اتحادیه اروپا همه می دانند ترکیه به داعش و بقیه مخالفان اسد کمک می کند ٫ صادرات نفت داعش از خاکش انجام می شود ٫ تمام تروریست های غربی و تندرو از خاک آن به داعش در سوریه و عراق پیوسته اند و کلا سازمان اطلاعات امنیت MIT‌ موذی اش بر همه این موارد نظارت می کند.

یادمان باشد تعدادی از اعضای اتحادیه اروپا در شرق آن دل خوشی از ترکیه و دوران عثمانی ها ندارند و مایل به دیدن ترکیه قوی در همسایگش شان نیستند. از طرفی اتحادیه اروپا بیشتر از ربع قرن است ترکیه را پشت درب هایش نگه داشته و هرگز حاضر نیست ترکیه با اکثریت مسلمان را به عضویت اتحادیه با اکثریت مسیحی بپذیرد. هرچند نهایتا اروپایی ها اگر به قول خود اوباما گوششان پیچانده شود مجبور به تنفیذ اوامر واشنگتن هستند.

ترکیه می توانست به هواپیمای روسی در صورتی که واقعا وارد خاکش شده بود اخطار بدهد نه اینکه آنرا ساقط کند. پس ساقط کردن این هواپیمای رفتاری تعمدی و برای کشاندن روسیه به جنگی زمینی است. اما ترکیه چقدر بتواند در این سیاستش موفق بشود بحث دیگری است. 

تا اینجای بحث می توان فقط یک موضوع اظهر من الشمس است: در سوریه یک جنگ جهانی با ابعاد کوچک عملا در جریان است. 

PS:

۱- به ادعای روزنامه رای الیوم روسیه در بدو آغاز عملیات نظامی اش در سوریه وابسته های نظامی عربستان٫ ترکیه و قطر را در مسکو احضار کرده و بهشان اطلاع داده مایل نیست ببیند رفتاری مشابه اتفاقات افغانستان در دهه ۹۰ در سوریه بیفتد وقتی که امریکا و عربستان مجاهدین افغان را به موشک های استینگر تجهیز کردند و آنها هواپیماها و هلی کوپترهای روسی را ساقط می کردند. اگر ادعاهای تروریست های شمال سوریه در مورد ساقط کردن هواپیما درست باشد آن موقع است که یعنی راکت و موشک به دست تروریست ها افتاده و البته معلوم است چه کسانی آنها را به گروه های مسلح داده اند. 

۲- وزارت دفاع روسیه اعلام کرده خلبان دوم را صحیح و سالم پیدا کرده و او حالا در پایگاه حمیمیم است.


Sunday, November 22, 2015

آزادی بیان یا محدودیت اطلاعات در ایران؟



یکی از مشکلاتی که هر کاربر اینترنتی در ایران با آن مواجه است مسئله فیلترینگ ناعادلانه ای است که تقریبا در همه جای وب فارسی رسوخ کرده است و ظاهرا اعتراضات به این پدیده به جایی نمی رسد و به نظرمی آید تقریبا همه دست از اعتراض کردن برداشته اند و به جای آن به روش های مختلف دور زدن فیلترینگ روی آورده اند. البته این وضعیت در تلفن های هوشمند که با آپ ها هم کار می کنند با قوت کمتر و بیشتر ادامه دارد و آنجا هم کاربران به انواع و اقاسم حیله ها متوسل می شوند تا کار خودشان را انجام بدهند. 

حال اینکه چه موضوعاتی هستند که مورد فیلترینگ جمهوری اسلامی قرار می گیرند بحث جداگانه ای است اما عجالتا همه ما از دو یا سه مورد آنها مطمئن هستیم:

۱- جمهوری اسلامی سایت هایی که به مسائل جنسی و پورنوگرافی می پردازند را فیلتر می کند : بسیار عالی. 

۲- جمهوری اسلامی سایت هایی که به مسائل مذهبی غیر تایید نظام می پردازند را فیلتر می کند. من شخصا در این مورد سرچی انجام نداده ام اما چشم بسته هم می توانم حدس بزنم سایت هایی که مربوط به بهاییان است یا سایت هایی که تبلیغ اسلام به سبک داعشی و وهابی یا حتی تبلیغ مسیحیت  می کنند  فیلتر شده اند : آن را هم می توان گفت بسیار عالی. 

۳-جمهوری اسلامی سایت های سیاسی مخالفانش را فیلتر می کند : این مخالفان می توانند افرادی مانند منافقین باشند٫ می توانند شبکه های فارسی زبان غربی مانند بی بی سی فارسی و دویچه وله و رادیو فردا باشند که توسط حکومت های غربی یا CIA سازماندهی می شوند و حتی سایت هایی که متعلق به مخالفان سیاسی خارج نشین هستند مثل کلمه و... در این مورد نمی توان گفت بسیار عالی اما می شود به اینکه نظام معذوریت های سیاسی-امنیتی دارد استناد کرد هرچند این دلیل کافی برای توجیه این فیلترینگ نیست. 

اما گاهی هرچقدر شما معذوریت های نظام را در نظر بگیرید باز هم نمی توانید فیلترینگ را توجیه کنید: یک نمونه که همین شب گذشته من مثالش را دیده ام و واقعا متاسفم برای نظام در درجه اول و در درجه دوم برای دولتی که خیلی ادعایش می شود و شخص شخیص رییس جمهورش و بعضی از مشاوران و وزرایش در شبکه های اجتماعی ای حضور دارند که عملا برای مردم عادی  مثل من نوعی فیلتر و به عبارت بهتر ممنوع است. 

شب پیش من یک مقاله دیدم در مورد آخرین گزارش  مجمع جهانی اقتصاد World Economic Forum  در مورد رتبه بندی شکاف جنسیتی در جهان +: بگذریم که از این موضوع که ایران در این جدول که ۱۴۵ کشور جهان را در نظر گرفته در مقام ۱۴۱ قرار دارد و یادمان باشد که اطلاعات مربوط به ایران را نه فمینست های ایرانی بلکه سازمان های داخلی مثل سازمان آمار یا مرکز زنان ریاست جمهوری به سازمان های جهانی می دهند. 

اما تمام این چیزها را گفتم تا به این جا برسم که : من دیشب صفحه مربوط به ایران را جایی دیدم که فیلترینگ نبود و امروز وقتی از خانه با اینترنت وای فای متصل شدم اطلاعات مربوط به ایران در دسترس نیست +. (البته اگر از جایی دیگر به غیر ازIP  ایران باز شود اطلاعات کامل نمایش داده خواهد شد) 



این توضیح را باید بدهم که رتبه ایران در دوسال گذشته و در دوسالی که از ریاست جمهوری حسن روحانی می گذرد به ۱۴۱ تنزل کرده و صفحه ای که همین بالا لینکش را گذاشته ام اطلاعات از سال ۲۰۰۵ را ثبت کرده که نشان می دهد در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد فاصله شکاف جنسیتی بین زنان و مردان در ایران حداقل ۱۰ رتبه با وضعیت کنونی فاصله داشته و در وضعیت بهتری بوده است. (این که چرا این کیس خاص را برای این نوشته انتخاب کردم بخاطر رشته تحصیلی ام است) 

اما این یک مثال خیلی خیلی ساده از اتفاقی است که هرروز دارد می افتد و ملت در مقابل آن کاملا بی تفاوت شده اند حالا این بی تفاوتی یا از سر اینست که به این نتیجه رسیده اند نرود میخ آهنین در سنگ یا اینکه برای شان آزادی اطلاعات چندان مهم نیست یا آنقدر درگیر مسائل و مشکلات روزمره شده اند که این را اصلا مشکلی که اهمیت داشته باشد به حساب نمی آورند. 

اما بحث اینجاست: جمهوری اسلامی مدعی آزادی بیان است اما به نظر می رسد حکومت آزادی بیان را چیزی مثل این می داند که ملت در تاکسی و مترو به دولت فحش بدهند یا در صف سبزی فروشی غرغر کنند و کسی هم چیزی به آنها نگوید در اینصورت می توان گفت وای!!! ما چقدر آزادی بیان داریم که به دولت فحش هم فحش می دهیم و بازهم اتفاقی نمی افتد. 

اما یکی از ارکان اساسی آزادی بیان آزادی اطلاعات است چیزی که جمهوری اسلامی به هیچ عنوان نمی تواند ادعای آن را داشته باشد ( برخلاف رفتارهای دیپلمات های ارشد ایرانی که هرجا می روند طوری رفتار می کنند که بله! در ایران همه چیز آزاد و روشن و بسیار هم شفاف است!)  

متاسفانه درمورد آزادی بیان کشورهای عربی همسایه در خلیج فارس با حاکمان دیکتاتورشان و حتی اسراییل وضعیت بسیار بسیار بهتری از ما دارند. 

مسئله ای که دولتمردان و مسئولان ایرانی از آن غافلند اینست که شبکه های اجتماعی قابلیت های گسترده ای برای رساندن صدای ایران ٫ مردم ایران و حتی ارزش های شیعی و مثلا! انقلابی را به همه نقاط دنیا دارند. افراد زیادی در ایران هستند که این توانایی را دارند که در شبکه های اجتماعی به نفع کشور فعالیت کنند (بی هیچ مزد و منت) تا خیلی از کلیشه های رایج در مورد این کشور و مردمش را بشکنند و حتی از میان مسلمانان و غیر مسلمانان و گروه های اجتماعی کشورهای دیگریارکشی کنند. 

متاسفانه باب این امکان مدتهاست در کشور ما با فیلترینگ گسترده و کج سلیقه و بی منطق بسته شده و هیچ کس به فکر استفاده از این فرصت های طلایی نیست. 








Saturday, November 14, 2015

روشنفکر نمای وطنی با خودش چند چند است؟


در طول دو هفته گذشته سه واقعه در عرف معمول موسوم به تروریستی در سه گوشه دنیا اتفاق افتاده اند . اما واکنش ها به این حوادث فقط می تواند دوگانه پنداری و استاندارهای مسخره غربی ها و متحدان عربی و دنباله روهای ایرانی آنها را بیشتر عیان کند.

پرده اول:
 روز ۳۱ اکتبر یک هواپیمای روسی با ۲۲۴ سرنشین که ۲۵ نفر آنها زیر ۱۸ سال بودند در اثر انفجار یک بمب در صحرای سینای مصر سقوط می کند و تکه هایش و جنازه های مسافرانش در محدوده ای به عرض ۲۰ کیلومتر پخش می شود. حادثه همه را ناراحت می کند. در بعضی کشورها در بیرون سفارت روسیه عروسک و گل و شمع های روشن به نشانه همدردی می گذارند. درایران البته جماعت روشنفکرنمای همیشه در صحنه چنین کاری نمی کند و در خفا حتی از اینکه این بلا بر سر روس ها آمده خوشحال هم هست. چون روسیه در سوریه مشغول حمله هوایی به داعش و سایر تروریست هایی است که دوستان امریکا و فرانسه و غرب و عرب های خلیج فارسند و بدتر اینکه پوتین دارد با این کار به بشارالاسد کمک می کند که بشار 
.دوست ایران و حزب الله است . و همین گناه برای حمله به روس ها کافیست.


پرده دوم:
 شب جمعه در مراسم دعای کمیل در منطقه ضاحیه جنوب بیروت دو بمب گذار دست کم ۴۴ را شهید می کنند و حدود ۲۴۰ نفر را مجروح. روشنفکرنمای همیشه در صحنه وطنی صد البته برای چنین اتفاقی تره هم خرد نخواهد کرد چون بهرحال آن آدم ها مذهبی بودند که در دعای کمیل شرکت کرده بودند بعلاوه همانها هستند که شوهر و پدر و پسرو برادرشان در سوریه دارند دوشادوش سپاه پاسداران و نیروهای سوری و ارتش بشار علیه داعش و بقیه تروریست ها می جنگند و البته بشار دوست ایران و حزب الله است و همین گناه برای لبنانی ها کافیست.


پرده سوم:
وقایع شب گذشته (۱۳ نوامبر) در پاریس است جایی که حمله های بمب گذاری و تیراندازی به کنسرت راک و رستوران کامبوجی و مراکز تفریح و شب نشینی در پاریس حدود ۱۳۰ کشته برجا گذاشته است. گفته می شود قرارست جمعیت روشنفکرنمای همیشه در صحنه امروز با ملت و دولت فرانسه  بیرون سفارت شان در همدردی برگزار کند. (کاری که برای نشریه هتاک شارلی ابدو انجام دادند و هیچ کس با آنها برخورد نکرد) حالا بگذریم که دنیا-- که عبارت باشد از واشنگتن و لندن-- برخی از ساختمان های بلندشان را با سه رنگ پرچم فرانسه نورافشانی کرده اند به نشانه حمایت.

البته دولت غرب گرای ما هم روی دربایستی می کند و از واکنش ها و تبعاتش می ترسد وگرنه  اینهایی که ما می شناسیم اهلش هستند که بدهند برج میلاد را سه رنگ پرچم فرانسه نورافشانی کنند. ( آب نمی بینند وگرنه شناگر های ماهری هستند). برای انفجارهای بیرون وزارت خارجه محکوم می کند و برای وقایع پاریس بهرحال شخص شخیص رییس جمهور معتدل باید بطور لفظی اعلام همدردی کند که نشان بدهد ما با شماییم.  

نکته اما در این میان استاندارهای دوگانه و حال به هم زن غربی ها و متحدانشان در خارج و مریدان و نوچه هایشان در داخل ایران است. حمله تروریستی و ارهاب حمله تروریستی و ارهاب است. اگر خوبست برای همه خوبست و اگر بد است برای همه بد. اگر داعش هواپیما منفجر می کند باید همانطور محکوم و باکشور قربانی همدردی بشود که در ضاحیه بیروت بمب منفجر می کند که در پاریس آدم می کشد. اما معلوم نیست یک مشت اجنبی پرست در این کشور می خواهند بلاخره تکلیفشان را با خودشان و بقیه روشن کنند یا نه؟ و البته عدم همدردی فرانسه در ماجرای کشته شدن بیشتر از ۴۰۰ حاجی ایرانی در عربستان سعودی را هم فراموش نکرده ایم و می دانیم خب!!!! فرانسه فرانسه است با نشان لوژیون دونورش با مشروبات الکلی اش با ادعاهای حال بهم زن آزادی بیانش با پاریس بوگندویش که بهشت آمال غرب زدگان و فرنفکوفیل هاست و دیگر چه می توان گفت؟  

Friday, October 2, 2015

حملات هوایی روسیه در سوریه: نوید بخش تغییر در معادلات منطقه؟


امروز دوم اکتبر و سومین روز آغاز حملات هوایی روسیه در سوریه است که به دنبال درخواست  بشار الاسد از رییس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین صورت گرفت و مجلس روسیه (دوما) پیش از آغاز حملات اجازه فرستادن نیروی نظامی به سوریه را صادر کرد.

روس ها مدعی اند عملیات نظامی آنها در سوریه در حال حاضر فقط هوایی است و نیروی زمینی ارسال نخواهند کرد٫ اما آمریکا و کشورهای غربی مدعی اند روسیه تفنگداران دریایی به سوریه فرستاده است. البته مسکو پیش از این هم گفته بود که نیروهایی برای محافظت از پایگاه های هوایی و دریایی اش که در بندر طرطوس در استان لاذقیه دارد فرستاده است. از سویی دیگر خبرگزاری رویترز دیروز به نقل از منابع لبنانی مدعی شد ایران و حزب الله در هفته گذشته نیروهای ویژه ای به سوریه فرستاده اند و با پشتیبانی هوایی روسیه آماده یک حمله زمینی بزرگ در شمال سوریه می شوند. 

در سوریه چه اتفاقی در حال افتادن است؟ 

۱۶ مرداد یا ۷ اگوست امسال خبرگزاری رویترز مدعی شد فرمانده سپاه قدس سردار قاسم سلیمانی سفری به مسکو داشته و طی آن در مورد اوضاع سوریه با پوتین گفتگو کرده است. متعاقب آن خبرهای در مورد ارسال نیروها و کمک های نظامی روسیه به روسیه شد. روس ها گفتند کمک های نظامی بخشی از قراردادهای قبلی بین دو کشور است و رفت و آمد نیروهای نظامی هم به پایگاه های روسیه چیز جدیدی نیست اما حملات هوایی روسیه نشان می دهد برنامه کاملا دقیقی از مدتی پیش در حال ریخته شدن بوده و حالا ما شاهد اجرایی شدن آن هستیم. البته پیش از این صحبت هایی در مورد حضور تک تیراندازهای روس درشهر استراتژیک زبدانی جایی که حزب الله با داعش در حال جنگ است شنیده شده بود ولی  این اخبارهیچ وقت تایید یا تکذیب نشدند. 

آن طور که بعضی از منابع سوری مطلع مدعی هستند حالا بین ایران- عراق - روسیه و سوریه به همراهی حزب الله لبنان برنامه ای کاملا دقیق و حساب شده ریخته شده که به غافلگیری شدید آمریکا و هم پیمانانش منجر شده است. گفته می شود کرملین زمانی با ورود نظامی به معرکه سوریه موافقت کرد که متوجه شد ترکیه دوباره کمک های نظامی جدید به داعش رسانده است. از طرفی روسیه که جمعیت مسلمان قابل توجهی در داغستان و چچن دارد می داند بسیاری از نیروهای داعش چچنی هستند و همیشه خطر بازگشت شان یا فعال شدن نیروهای هم عقیده با آنها در اراضی روسیه وجود دارد پس ترجیح می دهد کار این آدم ها را نه در خاک خودش بلکه در سوریه یکسره کند.
به هر ترتیب حالا یک اتاق فرماندهی عملیات علیه داعش در دمشق و یک اتاق فرماندهی در بغداد تاسیس شده است. فرماندهی اتاق دمشق دست روس ها و فرماندهی اتاق بغداد دست ایرانی ها و البته عراقی هاست. ارتش سوریه روی زمین می جنگد٫روسیه مامور تامین امنیت لاذقیه٫ حما و بخش هایی از حلب است. ایرانی ها مامور تامین امنیت دمشق تا درعه و قنیطره در بلندی های جولان هستند. به حزب الله گفته شده نیروهایش را در استان حمص جایی که داعش و جبهه النصره حضور دارند مستقر کنند. سوریه به به حزب الله ۷۵ تانک نیز داده تا بتواند در حملاتش علیه تکفیری ها از آنها استفاده کند.

روسیه در سه روز گذشته پایگاه ها و انبارهای نظامی و ستادهای نه تنها داعش بلکه سایر گروه های مخالف نظامی اسد مثل احرار الشام٫ جبهه النصره و گروه های دیگر را هدف قرار داده است. همین باعث عصبانیت امریکا و فرانسه و ترکیه و عربستان شد که رسما در این چند سال گذشته تامین کننده مالی و نظامی این گروه ها به امید سرنگونی اسد بوده اند. حتی سناتور آمریکایی جان مک کین دیروز به صراحت گفت روسیه شبه نظامیانی که سازمان CIA آموزش داده بوده را هدف قرار داده است.   دیروز سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه در یک نشست خبری در سازمان ملل در جواب به خبرنگار الجزیره که می پرسید از نظر شما تروریست چه کسی است که آنها را هدف قرار می دهید گفت :
 IF it looks like a terrorists, If it acts likes a terrorist, If it fights like a terrorist , if it walks like a terrorist, then it's a terrorist.

اگر شکل تروریست است٫ مثل آن راه می رود٫ مثل آن عمل می کند و مثل یک تروریست می جنگد پس تروریست است. 

لافروف همچنین گفت که از نظر آنها هرکسی که سلاح بدست گرفته و طبق نظر روسیه و سازمان ملل تروریست محسوب می شود هدف نظامی قابل توجیه است و باید از بین برود. مسئله ای که طی ۴ سال گذشته در سوریه وجود داشته این بوده که آمریکا و متحدان غربی و عربی اش بین گروه های مخالف مسلح تفاوت قایل شده اند و یک عده را مخالفان مسلح میانه رو می خوانند و بقیه را تروریست. ولی ویدئوها و عکس هایی که از جنایت های این گروه های مختلف در اینترنت منتشر می شود نشان می دهد همه از نوع اسلام گراهای سلفی وهابی هستند و عملا فرقی با داعش در سربریدن و کشتن مخالفان ندارند. این برچسب دوگانه برای مخالفان مسلح همیشه مورد اعتراض ایران و روسیه و خود سوریه بوده است. 

جنگ رسانه ای

از طرفی دیگر از همان ساعت های اول حمله های روسیه به داعش و بقیه گروه ها ٫ مخالفان دولت اسد و به تبع آن روسیه در شبکه های اجتماعی بشدت فعال و مدعی شدند تعداد زیادی غیر نظامی در این حمله های هوایی کشته شدند. روس ها اول فیلم های حملاتشان را منتشر کردند و گفتند اطلاعات دقیق را از ارتش سوریه و همینطور ایران و عراق می گیرند و از طرف دیگر فعالان اینترنتی آنها هم نشان دادند مثلا عکس پایین که بعد از حملات هوایی روسیه توی وب دست به دست می شده متعلق به ۲۵ سپتامبر یعنی ۵ روز پیش از آغاز حمله های روسیه است. 



جنگ لفظی

آمریکایی ها که بیشتر از یک سال است مثلا!‌!!!! در حال بمباران مواضع داعش هستند دیروز حتی با اعتراض نخست وزیر عراق هم مواجه شدند که گفت پشتیبانی هوایی امریکا از نیروهای عراقی که با داعش می جنگند کافی و به درد بخور نیست. از طرفی در یک سال گذشته داعش مناطق بیشتری را در هردوی سوریه و عراق در اختیار گرفته و به گفته لاوروف می خواهد یک خلیفه گری از کرانه های پرتغال در اروپا تا مرز هند راه بیندازد و هر کشوری در این میانه را ببلعد بنابراین باید برای جلوگیری از گسترش آن کاری آنجام داد. وزیر دفاع آمریکا می گوید کار روس ها بنزین ریختن روی آتش است و لاوروف در جواب او گفت در چند سال اخیر این کار امریکایی ها بوده که روی آتش های مختلف بنزین ریخته اند. فرانسه هم به روسیه هشدار داده فقط داعش و نه سایر گروه های مسلح را بمباران کند. 

پایان کار چه خواهد بود؟

روسیه به عنوان کشوری که تجربه سالها اشغال افغانستان را دارد می داند فرستادن نیروی نظامی برای اشغال هرکشوری منجر به مقاومت مردم آن می شود. از طرفی نیروهای ارتش سوریه٫ کردها در شمال این کشور به همراه حزب الله و حتی نیروهای ایرانی به اندازه کافی نیروی زمینی برای جنگ با داعش و بقیه مخالفان مسلح تامین می کنند تا نیازی به سربازان روسی  روی زمین نباشد. 

از طرفی اتحاد ایران- روسیه- سوریه و عراق بدون هیچ یک از کشورهای عضو اتحاد امریکا باعث شده تا یک دو قطبی شدید در صحنه سوریه پیدا شود. موفقیت این ائتلاف جدید در شکست احتمالی داعش یا بازپس گیری حداقل بخشی از زمین های از دست رفته می تواند منجر به افزایش اعتبار و احترام کشورها و گروه های عضو این ائتلاف و از طرفی بی آبرویی بیشتر محور آمریکا - عربستان- ترکیه و قطر شود. 

چند ماه آینده روند نهایی حل و فصل مسئله سوریه را مشخص خواهد کرد.   





  

Wednesday, July 15, 2015

۱۴ جولای ۲۰۱۵ -۲۳ تیر۱۹۴: روزی که دندان ایران کشیده شد


۱- از علی علیه السلام نقل می کنم به مضمون که فرمودند : نگاه نکن چه کسی حرفی را می زند بلکه نگاه کن که چه چیزی را می گوید. به این ترتیب نگاه کنید به حرفی که یک رییس جمهور فراری ایران امروز به گاردین زده است:

«این توافق به معنای تسلیم شدن است. این هم یکی دیگر از لحظات نوشیدن جام زهر توسط رهبران جمهوری اسلامی است با این تفاوت که سعی می کنند آنرا مثل شربت عسل به مردم بنوشانند. این موفقیت نیست بلکه شکست و تسلیم شدن محض است.(مقامات جمهوری اسلامی) کشورمان را به مجموعه P5+1 ‌دادند. اگر خودشان سراسر برنامه اتمی را تعطیل می کردند بهتر از این بود که این شروط را بپذیرند. کنترل کشور را داده اند دست P5+1. این یعنی موفقیت؟ +»

۲- سالهاست تمام مجموعه های جاسوسی آمریکا و در صدر آنها سازمان CIA بارها در گزارش هایشان به کنگره آمریکا یا گزارش های محرمانه ای که بعدها لو رفته اعتراف کرده اند ایران دست کم از زمان سقوط صدام حسین به دنبال کاربری نظامی برای برنامه هسته ای اش (بخوانید ساختن بمب) نبوده است. 

۳- فرض بگیریم که اصلا ایران یک عدد هم بمب اتمی می ساخت: بعد می خواست آنرا در جنگ احتمالی علیه اسراییل توی قدس سومین شهر مقدس مسلمانان بزند یا توی مکه و مدینه یا روی یکی از ناوهای آمریکایی در خلیج فارس؟ یعنی آمریکایی ها اینقدر منطق نداشتند که با یک حساب دو دو تا چهارتای سرانگشتی به این نتیجه برسند که یک عدد بمب اتمی به درد هیچ کس نمی خورد؟ خصوصا ایران؟ اصلا هند و پاکستان که بمب اتمی دارند چه گلی به سر خودشان زدند؟ کجا را توانستند بگیرند؟

۴- مسئله امریکا مسئله ایران اتمی نبود مشکل حکومتی به نام ایران بود که زیر بار زور کدخدا نمی رفت٬ نظم نوین جهانی که آمریکا رییسش باشد را قبول نداشت. سرکش بود٬ طاغی بود٬ قداعد دیپلماتیک را زیرپا می گذاشت٬ سعی می کرد انقلابش را صادر کند٬ دیگران را علیه حکومت های عبید آمریکا بشوراند٬ به خودش حق می داد در امور همسایه هایش نظر بدهد٬ متحد بسازد٬ کمک مالی و معنوی و تسلیحاتی بکند٬ توی چشم آمریکا نگاه کند و به او بگوید خودتی! همه کارهایی که ایران می کرد  از جنس همان کارهایی بود که آمریکا هزاران مایل دورتر از خاک خودش انجام می داد و می دهد وخواهد کرد و آمریکا و متحدانش نمی توانستند این موجود را  تحمل کنند. 

۵- جنگ٫ فشار٫ تحریم٫ قطعنامه های حقوق بشری همه اینها بهانه های آمریکا برای به زانو درآوردن ایران بود برای اینکه ایران رفتارش را عوض کند. موفق نشدند. طالبان را ایجاد کردند٬ جنگ در عراق و افغانستان راه انداختند٬ و نهایتا وقتی رفتار ایران عوض نشد داعش را بوجود آوردند. داعش یک پدیده تازه و متعلق به یکی دو سال اخیر نیست. آمریکایی ها داعش را ایجاد کردند و برای ایجادش هم دست کم چندین سال زحمت کشیدند تا اینها را به این توان و قابلیت رساندندو بعد انداختند به جان منطقه تا همه را بتوانند با ترس از داعش مطیع کنند. 

۶- امریکا در این توافق به هرچیزی که می خواست رسید٬ دندان ایران را کشید٬ ابهت انقلابی اش را هم در مقابل تمام ملت های منطقه از بین برد: دیدید؟  ۳۶ سال مقاومت کردند اما نهایتا وارد نظم ما شدند و نشستند و مذاکره کردند و تسلیم شدند و برسر چیزهایی که موجب احترامشان بین ملت های منطقه می شد و مایه غرور ملی خودشان بود معامله کردند. 

۷- ایا آمریکا از این بعد نیازی به تغییر رژیم  regime change در ایران دارد؟ نه! آیا دیگر حرفی از این موضوع خواهد زد؟ نه! آمریکا با اسلام آمریکایی چه در ایران شیعه چه در عربستان وهابی مشکلی ندارد. همه شان میوه های یک درختند. وقتی دیگر دندانی برای گاز گرفتن نداشته باشیم دیگر چه فرقی دارد سگ باشیم یا گوسفند؟
آمریکا این بار برنامه اش برای سرنگون کردن حکومت های مزاحمش در خاورمیانه را با هزینه کمتری (در حد پرداخت پول هتل کوبورگ و بلیط و ۱۸ روز اقامت در وین) پیش برد. برای سرنگونی صدام و قذافی تا بحال هزینه های جنگ بالا بود٬ اما این بار یک حکومت مخالف را راحت دور زدند و سرجایش نشاندند. آنکه قهرمان دیپلماسی است وزیر خارجه ایران نیست باند وزارت خارجه آمریکا هستند. 

۸- ذات آمریکا استکبار است و خوی استکباری آن عوض شدنی نیست آمریکا حتی شریک قابل اعتمادی هم نیست چون زمانی که متحدانش در جریان انقلاب های عربی به او نیازداشتند کنار کشید و کار را به عربستان واگذار کرد. کسی که شریک قابل اعتمادی برای دوستانش نباشد دیگر توقعی از او در مورد دشمنانش نمی رود. دورزمانی نخواهد بود که همین تحریم ها را به بهانه حقوق بهایی ها و همجنس بازها بر ایران تحمیل کنند.

۹- مردم مشکل داشتند؟ آب و غذا و ازدواج بچه هایشان به تحریم ها بسته شده بود؟ اقتصاد کار نمی کرد؟ اقتصاد فشل بود چون رانت دولتی وجود داشت و دارد و خواهد داشت و پول هایی که مثلا قرارست طی چند سال آزاد شوند( اگر آزاد شوند) بازهم به جیب همان کاسبان همیشگی تحریم خواهد رفت که این بار خواهند شد کاسب تعلیق: تا زمانی که فساد های مالی و اداری در جامعه وجود داشته باشد و کسی را یارای رسیدگی نباشد و همه با هم شریک دزد و قافله باشند بودن و نبودن تحریم ها فرقی به حال این جامعه فلک زده نخواهد کرد. 

۱۰- هنوز در این جامعه آدم هایی وجود دارند که اگر مجبور باشند در تاریکی شب خودشان را حتی چهار دست و پا به خیمه امام حسین برسانند چون تاریخ نشان داده : عاقبت صلح حسنی قیام حسینی است