این روزها در اخبار شبکه های خارجی - و البته کمتر ایرانی- خبرهای زیادی در مورد اوکراین می توان شنید. کشوری که در میانه کمشکش روسیه و اتحادیه اروپا از یک طرف و روسیه و آمریکا از طرف دیگر گیر افتاده است و نگاهی به شرق دارد و نیم نگاهی به دنیای غرب.
اول از همه باید یک نکته را روشن کرد: اوکراین حیاط خلوت مسکو است. این کشور از زمان تزارها جزو روسیه بوده و از نظر مذهب ارتودوکس و جغرافیای انسانی٬ زبان وفرهنگ پیوستگی زیادی با روسها دارد. در سالهای حکومت شوروی هم جزو جمهوری های سابق بود و در جریان تحولات سال ۱۹۹۱ جدا شد. اگر داستان های چخوف را خوانده باشید از بندر کریمه که یکی از محل های گذران ییلاقی طبقه حاکم و نخبه و حتی تزاری روسیه بوده (وهست) هم چیزی خوانده اید. در حال حاضر کریمه بخشی از اوکراین است و البته بندر معروف سواستوپول آن همیشه و همواره پایگاه ناوگان دریایی روسیه بوده و بعد از استقلال بازهم به روسیه اجاره داده شده و می شود.
اما حالا اوکراین بار دیگر در معرض اختلافات سیاسی قرار گرفته است که از بار پیش یعنی سال ۲۰۰۵ خیلی شدیدتر است. قضیه از این قرارست که اوکراین قرار بود یک پیمان تجاری با اتحادیه اروپا امضا کند- پیمانی که کشورهای دیگری مثل مولداوی آنرا امضا کردند. اما دولت تحت ریاست جمهوری ویکتور یانوکویچ درست یک هفته مانده به امضای قرارداد از مذاکرات کنار کشید. تحلیلگران می گویند علت این امر فشارهای مسکو بوده است و دولت اوکراین دلایل اقتصادی را بهانه می کند. دولت روسیه هم اتهامات را رد می کند و می گوید اتحادیه اروپا قصد باج گیری از اوکراین را داشته است. بعد از این اتفاق مخالفان دولت اوکراین به خیابان ها ریختند و بعد میدان استقلال کیف و ساختمان های دولتی اطراف آن را تسخیر کردند و آنرا «میدان» نامیدند و حالا آنجا را به کمپ مخالفان تبدیل کردند.
یک معترض عکس رییس جمهور را پاره می کند |
معترضان عقیده دارند اوکراین باید این قرارداد را با اتحادیه اروپا امضا می کرد تا چند سال دیگر به طور اتوماتیک عضوی از اتحادیه اروپا شود و اینکه آنها نمی خواهند برای ابد زیر نفوذ مسکو و بخشی از این اتحادیه تجاری روسیه با اقمار سابقش باشند. هردو طرف دلایلی برای حرف هایشان دارند و حالا دخالت غربی ها کار را حتی بدتر هم کرده است. اما حق واقعا با کدام طرف است؟
دولت اوکراین مدعی است اتحادیه اروپا در گام اول قرارداد قرارست چیزی در حدود ۶۰۰ میلیون دلار به کیف ( آنهم به شرطها و شروطها!) کمک کند. این درحالیست که روسیه سالی ۲۰ میلیارد دلار روابط تجاری با این کشور دارد و اوکراین نمی تواند بخاطر این قرارداد منافع تجاری اش را بهم بزند. بعلاوه قرارداد با اتحادیه اروپا به این معناست که این کشور باید دست به بازسازی گسترده زیرساخت های اقتصادی و عمرانی اش بزند. مثلا کارخانجاتی که قدمتشان به عصر شوروی می رسد را نوسازی کند و این کارها ۱۰۰ میلیارد دلار هزینه روی دست دولت می گذارد که اقتصاد اوکراین توانایی آن را ندارد٬ بعلاوه بعد از نوسازی کارخانجات عده زیادی از کارگرها بی کار خواهند شدو نرخ بی کاری بالا خواهد رفت.
دولت یانوکویچ این وسط سعی دارد از آب گل آلود ماهی هم صید کند بنابراین همین دو روز گذشته با مسکو قرارداد تجاری جدیدی به ارزش ۱۵ میلیارد بست و گاز وارداتی از روسیه را هم به ۳۳ درصد زیر قیمت خرید. ذکر این نکته ضروری است که گاز همیشه یکی از اهرم های فشار روسیه بر اوکراین برای پیشبرد اهدافش بوده وهربار دو کشور به تیپ و تاپ هم می زنند روسیه بلافاصله یا قیمت گازش را بالا می برد و یا آنرا اصلا قطع می کند و ۳۳ درصد تخفیف کنونی نشان می دهد اوکراین برای روسیه ارزش زیادی دارد . روسیه البته نگران ورود غربی ها به منطقه نفوذش هم است و استدلال می کند که وارد شدن اوکراین به اتحادیه اروپا یعنی یک بازار جدید برای کالاهای اروپایی چون اوکراین چیزی در قواره استاندرهای سخت اروپا برای صادرات به بازارهای آن ندارد و در عوض بازارهای خودش ( و بازارهای روسیه) را تبدیل به مرکز خرید کالاهای اروپایی خواهد کرد.
مخالفان همین فشارهای مسکو را دلیل مخالفت با دولت می دانند و می گویند باید برای رفع دیکتاتوری پوتین به اروپا بپیوندند. از طرفی بیشتر تحلیل گران می گویند این مخالفان دلشان نه برای کشورشان بلکه برای خودشان سوخته که به اروپای بدون مرز و مهاجرت به اروپای غربی دل بسته بودند نه بهتر شدن وضع کشورشان.
حالا سردسته های مخالفان چه کسانی هستند؟ اول از همه یولیا تیموشنکو نخست وزیر سابق است که هم اکنون به جرم فساد مالی در زندانست و گفته می شود یکی از شروط اتحادیه اروپا برای اوکراین برای امضا کردن قرارداد تجاری آزاد کردن او از زندان بوده است. تیموشنکو در سال ۲۰۰۵ طی انقلاب نارنجی این کشور که جزو اولین انقلاب های مخملی بود به قدرت رسید. در انتخابات سال ۲۰۰۴ اوکراین رقابت شدیدی بین همین آقای یانوکویچ کنونی و یک رهبر اپوزیسیون خوش قیافه به نام ویکتور یوشنکو بود که البته همان زمان دچار مسمومیت شده و تغییر چهره داده بود و مخالفان می گفتند مسکو او را مسموم کرده است. بهرحال انتخابات با پیروزی یانوکویچ تمام شد اما هواداران اپوزیسیون که رنگ نارنجی سمبلشان بود به خیابان ها ریختند و دست به اعتراض مدنی زدند. اوضاع خراب شد و انتخابات دوباره این بار تحت نظارت اروپایی ها برگزار شد که ناگفته معلومست نتیجه اش چه بود. اپوزیسیون به قدرت رسید و یوشنکو رییس جمهور و تیموشنکو نخست وزیر شدند. اما اختلافات بین آنها بزودی آنچنان بروز پیدا کرد که عملا دعوایشان شد و سال ۲۰۰۹ یانوکویچ دوباره در انتخابات شرکت کرد و رای مردم را بدست آورد. حالا همان اپوزیسیون با چهره هایی جدیدتر (چون یوشنکو دیگر با آنها نیست) وارد میدان شده است . یکی از آن چهره ها یک بوکسور به اسم ویتالی کلیشکو است که حالا فعال سیاسی شده است.
جالب اینجاست که پلیس تا بحال چندبار سعی کرده کمپ معترضان را از بین ببرد و هربار خشونت هایی راه افتاده و اتحادیه اروپا که تا همین دیروز می خواست با اوکراین قرارداد امضا کند علیه این کارها اعتراض کرده است! از اتحادیه اروپا کاترین اشتن و کسان دیگری مانند وزیر خارجه آلمان گیدو وستروله ازکمپ مخالفان بازدید کرده اند. این درحالیست که در بین مخالفان افرادی هستند که به شدت با همجنسگرایان اوکراینی مقابله می کردند (چنو اوکراینی ها کلا مذهبی و مخالف این کارهاهستند ) و حالا همان ها میزبان وستروله همجنس باز می شوند و او را در میدان می چرخانند.
در این میان وارد شدن آمریکا به صحنه کار را -به نظر من- به ضرر مخالفان کرده است. امریکا که بابت سوریه از روسیه دل چرکین است سعی دارد اینجا کمی تلافی کند بنابراین از معاون وزارت خارجه ویکتوریا نولند که در میدان بیسکوییت و کیک پخش می کرد تا سناتورهایی از قبیل مک کین که اصولا هرجا پا می گذارد دسته گل به آب می دهند همه به اوکراین سفر کرده اند.
مک کین به مخالفان پیام داده بروید جلو ما با شما هستیم. و دولت آمریکا هم در مورد سلاح همیشگی اش یعنی تحریم به دولت اوکراین هشدار داده است.
فعلا مخالفان همچنان با وجود هوای سرد و برفی اوکراین در میدان مانده اند و دولت هم نیروهای پلیس را در اطراف آنها مستقر کرده است. از طرفی هواداران دولت از شهرهای دور بخصوص مرز روسیه برای حمایت از یانوکویچ به کیف آمده اند و آنها هم تظاهرات راه انداخته اند. هنوز معلوم نیست زور کدام طرف بر دیگری بچربد اما این واقعیت که دولت کیف با مسکو قراردادهای جدید بسته و در مقابل اروپا هم فعلا کاری انجام نداده شاید به نوعی به معنای پیروزی مسکو در این نبرد باشد.